مادر محمد طه ازم پرسید ببخشید بچه ی من تا کی عمر میکنه؟
جا خوردم و ناراحت شدم جواب دادم خدا بزرگه تا هر وقت خدا بخواد.
درگیر افکار خودم بودم و سرم رو با پرونده ها گرم کردم، واقعا شرایط سختیه که یک مادر از شما چنین سوالی بپرسه.
در بین هجوم اشک و احساسات مختلفی که درگیرش شده بودم،
مادرش با خنده و حالت انزجار در چهره ادامه داد کاش بمیره دیگه خسته شدم به چه دردی میخوره این...
مدیر کلینیک قصد سفر به شمال رو داره، ما هم همگی جمع شدیم و اعلام کردیم که صمیمانه به شما قول میدیم تا برگشتتون ستون های اصلی مرکز رو حفظ کنیم...
البته هیچ قولی در مورد پایین اومدن سقف، پنجره، دیوارها و مابقی متعلقات ندادیم، بالاخره بعد هر خوشی ناخوشیه..
من یک جناح سیاسی ام،
اگر در راس قدرت باشم بیشتر نفع اقتصادی رو از منابع داخلی و خارجی میبرم ولو با حراج سرمایه های مملکت و خرید و فروش پرضرر برای ملت اما به نفع جیب خودم و حزبم.
اگر در راس قدرت نباشم اونقدر آشوب درست میکنم که مملکت توسط حامیان بین المللی من تحریم بشه و تحت فشار مجبور بشید منو دوباره به راس قدرت برگردونید..
.
.
حدس بزنید، من کی ام؟😊
سه قسمت ابتدای جنگ ستارگان رو نگاه میکردم. بعد از گذشت نزدیک به ده سال دیدن فیلم و فضای اون خیلی متفاوت بود. مطلبی که در این بازبینی توجه ام رو جلب کرد سیر تنزل آناکین بود.
شخصیتی که میتونست یک خوب تمام عیار بشه اما مسیر دیگری رو انتخاب کرد.
اما تنزل آناکین از کجا شروع شد؟ از لحظه ی مرگ مادرش. از نقطه ایی که مورد ظلم قرار میگیره.
گروهی جنایتکار فضایی مادر آناکین رو اسیر میکنن و به طرز بدی به قتل میرسونن. آناکین هم به خودش این حق رو میده که از همه ی اون ها انتقام بگیره. انتقامی ناعادلانه.
در واقع آناکین به خودش این اجازه رو میده که با تکیه بر دلیلی مثل مظلومیت از حق تجاوز کنه...
و بعد این سیر دائم تکرار میشه تا جایی که به یک عادت رفتاری در فرد بدل میشه و به این صورت یک شخصیت بد در داستان شکل میگیره.
...................................................
شاید بشه ریشه ی چنین رویکردی رو لجاجت دونست یا ارجحیت دادن نفس خود بر قانون.
بسیار در تاریخ بودن خوب هایی که در این نقطه زمین خوردن و سقوط کردن.
در واقعه کربلا جنایتکاران به اهل بیت اینطور میگن که شما رو بخاطر بغض علی ابن ابی الطالب میکشیم ..
آنگاه که امام حسین(علیه السلام) تمام یاران خود را از دست داد و برای جنگ آهنگ دشمن نمود برای آخرین بار برای اتمام حجت خطاب به آنان فرمود: «یا وَیْلَکُمْ أَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّة بَدَّلْتُها؟ أَمْ عَلى شَریعَة غَیَّرْتُها، أَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ، أَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ»؛ (واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟).
اما دشمن خطاب به امام(علیه السلام) گفتند: «إِنّا نَقْتُلُکَ بُغْضاً لاَِبِیکَ»؛ (بلکه به خاطر کینه اى که از پدرت به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.
جرم علی علیه السلام و بغض نسبت به ایشون به چه علتی بود جز اجرای عدالت؟!
اوضاع چگونه است ناتانائیل؟
+ نیاز مبرمی به پختن کیک حس میشود
اما هیچ پودر کیکی در منزل نیست...
حتی بنی بشری که تا سر خیابان برود و پودر کیک بخرد،
و کیک پز
همین چند هفته پیش در اثر یک سهل انگاری شیشه اش را شکاندم
اکنون در این غروب دلگیر هیچ امیدی به پخت کیک برای رهایی از دلمردگی ندارم
مادر دوستم امروز در حال رفتن به خونه مادرش بوده، که چند تا ماشین کنار پیاده رو توقف میکنن و ایشون و دوتا خانم دیگه رو با مشت و پنجه بوکس میزنن..
به گمانم کد رمز آزادی، شعبه دوم فاشیسمه.
انسان در طی رشد با کسب علم و تجربه و یکسری مسائل دیگه که جای گفتنش اینجا نیست، دید همه جانبه و جامع تری نسبت به مفهوم حیات و رشد پیدا میکنه. دید جامع تر میتونه در مسائل پایه هرم مازلو باشه یا اهداف عالی اون.
مثلا وقتی آدم بچه است حاضره چند وعده غذا رو نخوره ولی به جاش بستنی و شیرینی دریافت کنه. وقتی بزرگتر میشه میدونه که برای سلامت و رشدش غذا لازم تره و بستنی صرفا یک سرگرمیه. پس غذا رو انتخاب میکنه.
چرا بچه ی کوچیک اون نگاه رو داره؟
چون از تفکری ساده تر و در سطح پایین تر بهره میبره، کودک بر اساس حس لذت تصمیم میگیره. حوزه ی تصمیم گیری کودک در محدوده ی غضب و شهوته.
بزرگتر که میشه اما عقل روی این شهوت و غضب مدیریت بیشتری اعمال میکنه و اگر یک غذای بد مزه رو به فرد پیشنهاد کنیم بر اساس ارزیابی فایده و ضرر میتونه اون رو بخوره و خوشحال و راضی باشه.
در مسائل مختلف زندگی ما این الگو وجود داره. در تصمیم گیری های فردی و اجتماعی. در تصمیم گیری فردی ضرر و فایده متوجه خود ما و اطرافیانمونه.
اما در تصمیم گیری های جمعی صلاح و بقای نوع انسان مهمه. پس ضرورت داره که تصمیم گیرنده عقل جامع تری داشته باشه، به تعریفی عقل کل. و این عقل تنها با شناخت و مطالعه به کمال نمیرسه بلکه در عمل باید مراحلی رو طی کرده باشه و خودش رو با شرایط ایده آل تطبیق داده باشه. به نوعی تصمیم گیرنده اجتماع باید تقوا داشته باشه.
حالا در هر اجتماعی افراد نوعی تقوا رو میپسندن، گاهی ریاضت هندو ها گاهی هم ریاضت جسم و فکر کنگ فو کاران شرق...
اما چه کسی تعیین میکنه کدوم مدل رشد عقلی از همه کامل تر و نتیجه مطلوب تری داره؟!
..............................................
تعریف شهوت: نیروی طلب کردن هر گونه مطلوب
تعریف غضب: نیروی دفع هر گونه نامطلوب
تفاوت عقاید ما در مورد آزادی شاید به تصور ذهنی ما از آزادی برگرده،
حالا چقدر این تصور درسته یا چقدر اشتباه رو چطور میشه تشخیص داد؟!
درجه ی بی اطلاعیم نسبت به مسائل قشر مذهبی و بسیج دانشجویی در این حد بود که سال ۹۲ در دیدار با آقای روحانی همراه بقیه اهل سالن شعار میدادم بسیجی واقعی همت بود و باکری..
