بینگ بانگ...

آب ها که از آسیاب افتاد هر کسی میرود خانه خودش، تزهای اصلاحی و راهبردهای ضرب العجلی هم میروند تا در تالارهای بی انتهای بافته شده از سلول های خاکستری به باد روند

 

 

 

ما و مریضی

با این حال خراب داغون

در میان انبوهی از دستمال کاغذی چسبناک خیس خورده (صرفا جهت ایجاد حالت تهوع در شما دوست عزیز)

در حالیکه نه پیتزایی دارم 

نه دلستری

چاییم هم تموم شده

...

منم و یه فلاسک آبجوش و چند لیموی پلاسیده

کانه ونسان ونگوک در خانه محقرش نداند با این مصیبت چه کند و به نقش رنگ روغن لیموها پناه ببرد.

 

حالا توی این وضعیت یکی منو گیر اورده توی اینستا برام یه کلیپ آخوند باید برود و حکومت باید دست عقلا باشد و عقلا هم عبیدزاکانی و ایرج میرزا منظورست...

 

اومدم جواب بدم عزیز این کلیپ پر مغلطه ست که طرف بعد دو هفته قطعی نت ما رو گیرآورد و شروع کرد دلایل رد و اثبات مبحث ولایت فقیه...

نمیدونم چند ساعته درگیرم

دارم دنبال دکمه ی غلط کردم میگردم ولی همچین آپشنی در اینستا نیست متاسفانه

 

در نهایت گریزی زدم به تکثر گرایی و خدا و نبی و امام رو نعوذبالله مورد شبهه قرار دادم و گفتم جواب بده و بدین صورت دوست عزیز فعلا از خر شیطان پایین اومده و دنبال کشف علل مسلمان بودن خودش در وادی حیرت میگرده

 

اعوذبالله من شیطان رجیم...

ورود فروشنده ها به پنجاه قدمی اتاق پرو ممنوع

با بچه ی یکی از آشناها که دبیرستانیه رفته بودیم مانتو بخره، بعد از پوشیدن لباس در حال صحبت در مورد این که گشاده یا اندازه ست دم اتاق پرو و خندیدن به طرح و شکل مانتو

فروشنده کله کشیده که دخترم به حرف مامانت گوش بده...

قیافه من ....

قیافه دختر مردم ....

هیچی دیگه نیم ساعت بعدی دختر مردم داشت بهم آب قند میداد که از حالت اغما خارج بشم

اخه کجای من به کسی شبیهه که دختر دبیرستانی داره؟!......

 

...................................................

پ.ن: حالا خیلی هم برام مهم نیست، روغن داغش رو زیاد کردم که مخاطب با خوندن ناکامی نویسنده حس متعالی خنده در سلول های خاکستریش متبلور بشه ( ولی شما باور نکن)

اسنپ فوود یاور بیماران تنها

سرما خوردم افتادم ی گوشه،

کسی ام نیست یک کاسه سوپ و یه لیوان آبمیوه بده دستم..

منم در یک اقدام براندازانه پیتزا سفارش دادم به همراه ۴ عدد دلستر

................................

وی عادت داشت مسائل را حل نکند بلکه پیچیده ترشان کند

خطاهای شناختی

در مکالمات گذری با مردم خیلی به این نکته دقت کردم که افراد با پیشفرض ذهنی خودشون جواب میدن

مثلا دیروز منتظر اسنپ بودم، ترافیک خیابون خیلی سنگین بود، زنگ زدم به راننده و گفتم آقا شما همونجا که هستی بمون من میام سمت شما.

 

بعد از اینکه سوارشدم کلی تشکر کرد.

 

گفتم تشکر لازم نیست، من برای راحتی کار خودم اومدم

 

و راننده دوباره گفت بله بزرگی کردید،

 

دوباره تکرار کردم آقا میگم من بخاطر زمان خودم و معطل نبودن خودم اومدم اینجا

 

و راننده ادامه داد بله خیلی لطف کردید ممنون شرمنده...

 

 

در واقع راننده با پیشفرض ذهنی اینکه من دارم منت میذارم پاسخ میداد و من هر چی سعی میکردم فضا رو شفاف کنم فایده ایی نداشت...

 

 

سریال جدید

زنان کوچک _2022_  کره ایی

 

من و ترس؟ حاشا و کلا

امروز وسط اتاقم ی موش خرامان اومد رد شد

منم سرش داد زدم آقا بدون هماهنگی و ویزیت کجا؟ چه معنی میده؟!

فراوان سخن باشد آکنده گوش

بنظرم شعرا و عرفای ایرانی یه چیزی میدونستن که اینهمه در فضیلت خاموشی شعر سرودن...

چه خبرتونه؟ چه خبرتوووونه؟!

رازها

امروز بهم گفت در هر لحظه ی زندگیم احساس اضطراب و تنش دارم، حتی وقتی هیچ کاری نمیکنم...

و من همیشه فکر میکردم چقدر ریلکس و با اعتماد به نفسه

دیرین دیرین

این ماجرای ترند شدن اسامی شهدای هسته ایی در توییتر و معرفی اون ها بعنوان دستگیر شدگان اغتشاشات رو احتمالا شما هم دیدید...که شوخی شوخی جدی شد.

غرض اینکه چند روز پیش بچه ها دانشکده ی ما ضمن اعتراض در حضور معاونت های دانشکده مطالباتشون رو گفتن

مطالبه اولشون مختلط شدن سلف بوده

.

.

مطالبه آخرشون هم رها کردن بازداشتی ها بوده،

معاونت دانشکده آقای روستایی از بچه ها میپرسن که کدوم بازداشتی ها؟!

یکی از خانم ها هم اسامی رو میخونه..

آقای روستایی برای چند لحظه هنگ میکنن و میگن لطفا دوباره بخونید

دختر خانم دوباره میخونن

و آقای روستایی با دهان باز عنوان میکنن اینا که اسم شهدای هسته اییه ...