أنارستان

أنارستان
بایگانی

۳۹ مطلب در مهر ۱۴۰۱ ثبت شده است

نجومی ترین تحلیلی که این روز ها شنیدم رو میگم که شما هم بشنوید،

تئوریسین شماره ۱: بابا این اغتشاشا و اعتراضا کار خود عوامل نظامه، که بهانه دست و پا کنه و مواضع کردها رو بزنه.

تئوریسین شماره ۲: خب پس چرا نیروهای خودشون رو میزنن؟ نیرو انتظامی و اتشنشان رو میگم؟!

تئوریسین شماره ۱: اینا برای رد گم کنیه! حتی این بازیگرام با خودشونن...

 

.............................

قیافه م رو بعد از شنیدن این عرایض میتونید تصور کنید؟

یه چیزی در مایه های قیافه پرویز، وقتی پونه صداش میزنه : پلووووووییییییززززز

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۰۱ ، ۱۳:۳۶
أنارستان

موضع کشورهای غربی در اتفاقات اخیر هم در نوع خودش جالبه

برای من این تصور شکل میگیره که کمبود سوخت و منابع فشار عمیقی بر جوامع وارد کرده که اینطور در حال خرج کردن و استفاده از ظرفیت های فرهنگی رسانه ایشون هستن..

بالاخره از قبل این چانه زنی های سیاسی باید دوزار هم کاسب بشن،

رجوع شود به کتاب یهودیان و حیات اقتصادی مدرن.

.

.

پ.ن: آنجلینا جولی هم حمایت کرد! اوه مای گاد جهان داره ما رو  میبینه

آره جهان تا الان کور بود...

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۰۱ ، ۱۳:۳۲
أنارستان

فکر نمیکردم یه روز با پلیس لندن احساس همدردی کنم  😐

 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۱ ، ۱۳:۵۸
أنارستان

قیافه من

قیافه پلیس لندن

وقتی معترض فرهیخته بهش میگه بیشرف...بیشرف

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۱ ، ۱۳:۴۷
أنارستان

کتاب داستان مناسب برای دخترخانم ۱۵ ساله با روحیه ی گنگ پسند(!) چیزی سراغ دارید؟

انتخاب اولم شازده کوچولو و بعد آثار رولد دال بود که بعد از دیدن روحیه دخترمون به شک افتادم...

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۱ ، ۱۱:۵۸
أنارستان

امروز با نسترن خانم رفتیم برای خرید لوازم مدرسه

من روی هر چیز رنگ رنگی که دست میگذاشتم نسترن یه دونه سیاهش رو انتخاب میکرد

با هر بار انتخاب رنگ سیاه دلم میگرفت، خودم رو به اون راه میزدم و شیطنت میکردم که حال بدم رو نفهمه و سر به سرش میذاشتم. من دلم میخواست براش کتونی صورتی بگیرم، اون سیاه انتخاب میکرد

سراغ جنس های گرون نمیرفت

میگشت و ارزون ترین وسیله رو انتخاب میکرد. منم به بهانه گشتن بیشتر منصرفش میکردم.

آخرش رفتیم بوتیکی که اجناسش قیمت نداشت، گفتم انتخاب کن

گفت اینا که قیمت ندارن!!

گفتم اره ظاهرا یادشون رفته بزنن حالا انتخاب کن

و انتخاب آخر شد کتونی سیاه و سفید.

قدم که میزدیم پرسیدم علاقه مندیت چیه؟!

حرف بیخودی زده بودم، علاقه مندی خاصی نداشت

کتاب نمیخوند، فیلم نمیدید، هنر خاصی کار نمیکرد

در واقع هیچکدوم رو امتحان نکرده بود

در نهایت فهمیدم که نقاشی میکشه، با مداد معمولی..

حین خرید چند قلم باقی مونده از لوازم التحریر، بردمش کنار قفسه طراحی کتاب های نقاشی رو نشونش دادم.

انواع طراحی رو براش توضیح دادم و اصرار کردم یه کتاب برداره، قبول نمیکرد چشماش روی قیمت ها بود یا چمیدونم از من حیا میکرد، اوضاع مزخرفی بود. در نهایت برخلاف تمام توضیحات من از طراحی کلاسیک، کتاب اموزشی طراحی کاراکتر و کاریکاتور رو انتخاب کرد.

حالا میشینم و با خودم تخیل میکنم که چند ده سال دیگه نسترن یه طراح موفقه..

و اینجوری سطل سطل سیل فقر مادی و فرهنگی که باهاش مواجه شدم رو یک جایی اون پشت مشت های روانم تخلیه میکنم.

................................................

پ.ن :  از دوستانی که در این زمینه کمک مادی و فکری کردن بینهایت ممنونم

 

.................................................

گفت خدایا از کارهای خوبی که میکنیم توبه.......که فکر میکنیم خوبه

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۱ ، ۱۵:۵۶
أنارستان

امروز سر گذر یکی از کوچه های محله پایینی دعوا شد

آدم ترسویی نیستم ولی خب وقتی دعوا ببینم سریعا از محل دور میشم، مخصوصا اگه دعوا سرشار از الفاظ رکیک باشه...

اما ایندفعه نشد که برم، هر کاری کردم نتونستم

به جای اینکه رد بشم و بگذرم مستقیما به سمت محل درگیری رفتم..

به هر بدبختی بود با کمک چندتا خانم و آقای دیگه دعوا کنترل شد

..............................

پ.ن: از اون موقع تا الان یه چشمم اشکه اون یکی غر زدن و بهانه گیری.  خرید چیپس و شکلات و بستنی دوکی هم به حالم افاقه نکرده...

 

پ.ن ۲: موضوع درگیری چی بود؟ حدس بزنید

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۱ ، ۲۰:۴۵
أنارستان

برخلاف اغلب نظرات

سریال حلقه قدرت اونقدرام بد نیست

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۱ ، ۲۰:۰۶
أنارستان

آدم های عزیز چرا با هم دعوا میکنید؟

در نظر بگیرید که در هر قشری فرد جاهل وجود داره.

مثلا همین همکارهای ما تیم درمان چقدر ادم از بسیار بد تا بد و خوب و متوسط وجود داره،

چقدر آسیب از همین همکاران به بیمارها میرسه؟

حالا شما بعد از اینکه یک درمانگر بهتون آسیب زد راه میفتید و همه درمانگرها رو میکشید یا بهشون آسیب میزنید؟

 

یا بقیه اقشار، مثلا اگه یک نفر ظواهر دین رو رعایت نمیکنه شمایی که ظواهر دین رو رعایت میکنی باید بهش آسیب بزنی؟

یا شمایی که اعتقاد دینی نداری باید اون هایی که اعتقاد دارن رو آسیب بزنی؟

 

چرا؟ استدلالتون چیه....؟!

استدلال انسانیته؟

استدلال حرف خداست؟

با چه هدفی با چه اندیشه ایی این حرف ها رو توجیه میکنید...

حقیقتا حالم بد میشه از این همه استیکر چسبوندن، از تمسخر کردن

...............................................

بچه بودم دوران ابتدایی و راهنمایی همیشه شاگرد اول بودم دوستام( بقیه زرنگ های کلاس) همیشه میگفتن با فلانی نگرد خیلی بو میده، اون یکی هم تنبله ما رو تنبل میکنه، خانم معلم ها رو بواسطه شیک نپوشیدن مسخره میکردیم، مثلا خانم گ مقنعه بزرگ و چونه داری میپوشید و ما امل صداش میزدیم....

اوایل خیلی باحال بنظر میومد اینکه گروه ما گروه بچه های درسخون بود، گروه بچه های شیک بود، ما قهرمان ورزش مدرسه بودیم، ما ازمون تیزهوشان رو قبول شده بودیم، و دبیرستان هم خفن و گنگ ترین بودیم

چه تجربیات عجیبی و چه توهماتی داشتیم...

برام عجیب نیست که خیلی ها هنوز همونجور فکر میکنن

برام عجیبه که چرا تغییر نمیکنیم...مگه ما بزرگ نمیشیم؟ بالاخره بعد از پنج سال یا ده سال ادم باید به افکارش شک بکنه، یا افکارش تعدیل بشه، منصفانه فکر کنه...حق رو به دیگران بیشتر بده

یا نباید؟!

چه دنیای عجیبی

عین تخم مرغ، مستعد شکستن

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۱ ، ۱۴:۴۶
أنارستان