أنارستان

أنارستان
بایگانی

۴۶ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

 

 Snowpiercer

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۱ ، ۲۲:۲۲
أنارستان

 

ولی اگه یه قلعه مثل هاول داشتیم نصف مسائل حل بود..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۱ ، ۲۱:۵۱
أنارستان

 

در یک انقلاب . انسان یا پیروز می شود یا می میرد . اگر آن انقلاب واقعی باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۱ ، ۱۹:۵۱
أنارستان

 

 

از خویش رفته را نتوان یافت نقش پا...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۱ ، ۰۰:۳۳
أنارستان

بیماری داشتیم در بخش روان بیمارستان امام حسین(ع)

دختری زیبا که عاشق همسرش بود و بین بیهوشی و بیحالی های ناشی از شوک درمانی فقط اسم همسر عزیزش رو می آورد.

علت بیماری دخترک طعنه ی زیاد خانواده شوهرش بود.

چه طعنه ایی؟

خواهرشوهرها دائم بهش اینطور میگفتن که سیاهه و دختر نگران بود که محبت همسرش بخاطر رنگ پوست روزی کم بشه.

وضعیت دختر بدتر از مردن بود..به گمانم اینو قبلا اینجا نوشتم...

 

یکی از جوونای همشهری، از هنرمندای طنزپرداز دیشب خودکشی کرد. 

 

از آخرین استوری های حسینه که نوشته :

خداحافظ فضای مجازی که زندگیمو پات گذاشتم

جوونیمو پات گذاشتم

آخر همه چی شنیدم

سخته گفتن این جمله

ولی خداحافظ برای همیشه

زندگیمو شما ساختید

و زندگیمو شما گرفتید

دمتون گرم

 

 

 

..........................................

ظاهر مسئله اینه، باطن رو خدا میدونه و هنوز ابعاد قضیه در دست بررسیه

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۱ ، ۲۱:۰۱
أنارستان

 

 

دیروز با مادر نسترن صحبت میکردم. احوال دخترخانمش رو پرسیدم که در چه حالیه و اوضاعش در مدرسه جدید روبه راه هست؟

چند لحظه مکث و بعد قیافه ی شکسته ی مادر نسترن و آه و واویلا

جا خوردم، پرسیدم چه اتفاقی افتاده

گفت: خانم نمیدونم چرا نسترن از وقتی این مدرسه جدید رفته اینطور شده. رفتاراش عوض شده، با من دعوا میکنه. آستینش رو بالا زد و جای کبودی وحشتناک روی ساعدش رو نشون داد، حاصل آخرین دعوای مادر دختری.

در وضعیت قفل شدگی اولین چیزی که به ذهنم رسید مصرف مواد مخدر بود.

بدون رعایت جوانب از مادر پرسیدم از این بابت مطمئنید؟

اظهار بی اطلاعی کرد و بعید دونست با حال گریه ادامه داد خانم فکر میکنم بخاطر دوستاشه.

پیام های یکی از دوستاش رو خوندم در مورد این نوشته بود که با مادرش مسابقه میذارن...

مسابقه؟ چه مسابقه ایی؟ 

بدترین چیزی که به ذهنم میرسید مسابقه مصرف مواد مخدر بود

چیزی که بعد از اون شنیدم اما .............. کاش همین تصور خط قبلی بود!!

 

نه اینکه مواجه قبلی با این مسائل نداشته باشم اما نزدیک شدنش به نسترن، دختر ساده و از همه جا بیخبر من واقعا برام دردناک بود.

تازه داشتم سبک های مختلف نقاشی رو براش توضیح میدادم و با احتیاط جلو میرفتم که دچار زلزله فکری نشه. حالا منم و کرمان، بعد از زلزله بم...

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۱ ، ۰۸:۱۸
أنارستان