بقز (بغض)
يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۲:۱۷ ب.ظ
یکی از بیمارها که اتفاقا رابطه دوستانه ایی با هم داریم اخیرا به یک بیماری پیشرونده و کشنده مبتلا شدن...
در واقع بیماریشون الان اشکار شده.
خودش خبر نداره
هر بار که میرم میبینمش کلی سوال ازم میپرسه و منم کلی بهش امید میدم...
و با هر بار امید دادن و شوخی کردن، انگار یه چیزی مثل فیوز ماشین اون ته مه های قلبم میسوزه ...
اگه بخوام با خودم مهربون باشم در حال انجام درمان نگهدارنده م تا سیر بیماری کند بشه...
ولی یکی از حس های بدعنقم نظرش اینه که پول مردن بقیه رو خوردنم عجایبیه واسه خودش..
۰۲/۰۲/۱۷
به این فکر کنید که باید امانتهای خدا رو به نحو احسن، در حد وظیفه و تکلیفتون، بسپرید به صاحبشون، حالا خودش میدونه سالم تحویل بگیره یا ...