پل کبوتر اکشن
شنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۰، ۰۶:۳۸ ب.ظ
امروز پس از سالهای سال خوردم زمین، نه از این خوردن زمین های نصفه نیمه که کمی پایمان میلنگد...یک خوردن زمین تمام عیار که از فرق سر تا نوک پایم خاکی شد...
محو کبوترهای بالای پل شده بودم، یک چاله بی هوا نمیدانم از کجا پیدا شد هر دو پایم را گرفت و با تکنیک مشک سقا زمینم زد. بلند شدم و مشغول تکاندن چادرم، چند نفر یا علی گفتند
خانمی کنارم آمد با ناراحتی و بغض که دخترم داشتم نگاهت میکردم و دعا کردم چیزیت نشود، مغزم انگار تکان خورده باشد صحبت هایش رو دوتا یکی اوهوم، بله ایی میگویم ادامه میدهد دخترم ۳۵ هزارتومان داری که اسپری بخرم...
۰۰/۱۱/۱۶
عحب...
دومین دوستم هستی که امروز زمین خورده!
دوست دیگه ام گفت حرم امام رضا بودم روی یکی از فرشها،طوفان شد، یاد پیچید زیر فرش و با مغز زمین خوردم!
حتما صدقه بده.
یادمه خودم یه بار رفتم حوزه، نزدیک اونجا پارک کردم غافل از این که دقیقا کنارم چاله است!
پیاده شدم و مستقیم افتادم تو چاله!
و به خیر گذشت شکر خدا!
و هیچی به گیر کردن پام بین فاصله مترو روز بیست و دو بهمن و سه روز قبل دفاعم نمی رسه که راهی بیمارستان شدم!
چه قدر خدا جاهلی مختلف کمک کرده تا زنده موندم/موندیم...