أنارستان

أنارستان
بایگانی

شام غریبان 1398

پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۹ ب.ظ

 

 

ای اهل شفقت امشب شمع و چراغ بردارید و جای جای بیابان و دشت را روشن کنید.

شاید کودکی گوشه ایی جامانده باشد.

سفر که میرویم دسته جمعی، با کاروان، وای اگر کسی در توقف ها جا بماند. بارها میشماریم اگر یکی کم شده باشد منتظر میمانیم، حالمان خوب است و اضطرار نداریم...

 

امشب زینب با آن قلب پاره پاره اینسو و آن سو در بیابان پی طفلان سوخته دامن میدود.

چه میگوید در دل عمه سادات خدا داند.

گمشده ها غریبه نیستند جگرگوشه های زینب اند، یادگاران حسین و عباس و مسلم و اکبرند...

گمشدگان اهل بیت رسول خدا هستند.زینب امشب مامور است حفظ نماید خاندانی را که سبب اتصال ارض و سماء است.

 زینب امشب به دنبال ارکان صدمه دیده ی هدایت است.

میداند هر قطعه از این گوهرهای بلا دیده، هر دانه از رشته گسسته تسبیح سیده النساء ، عالمی را با خود دارد.

 

زینب امشب عوالم هستی را دانه دانه گرد هم می آورد.

 

زینب امشب سبل هدایت را برای عالمیان حفظ میکند.

زینب امشب شاخه های شکسته طوبی را...از هجوم مغیلان شجره خبیثه پناه میدهد.

با دست های زخمی، با قلبی پاره پاره...

 

انبیاء امشب به نظاره اند که زنی مسیر نبوت را چگونه پاسدار است.

به نظاره اند که دخت علی امشب یک تنه عهد الهی را به دوش میکشد و جام مصائب خلقت را یکه و تنها نوش میکند.

 

زینب تو کیستی؟

که به تو زینت علی گویند.

همان علی که یک ضربت شمشیرش برابری میکند با طاعت انس و جن...

زینب تو کیستی؟

که خار از پای کودکان میربایی و زخم ها را مرهم صبر میگذاری

زینب تو کیستی؟

که سر خلقت امشب در پناه توست و امتداد هستی در امتداد تو....

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۰۴
أنارستان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">