أنارستان

أنارستان
بایگانی

یک پنجشنبه ی دیگر

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۴ ب.ظ



دیروز بهشت زهرا(سلام الله علیها) خیلی قشنگ شده بود. اصلا" یکجور خاصی. نمیدانم چرا؟! با اینکه هوا گرم بود و جان راه رفتن نداشتیم خیلی مزه داد. یکجا را که چراغانی کرده بودند...


بهشت 3


چندتا از بچه های ترم پایینی را هم برده بودم. دلم نمیخواهد بعد از فارغ التحصیلی ارتباط بچه های خوابگاه با آنجا قطع شود...

اولین بارشان بود. نشستند جلوی من و یک دل سیر گریه کردند. من هم تا دلم خواست سربه سرشان گذاشتم و تیکه انداختم. اصلا" توان دیدن اشک هایشان را نداشتم. خلاصه کلی حال معنوی دوستان را به نیت قرب باطل کردم. اصلا" هم ناراضی نیستم! :-)

موقع آمدن دل نمیکندند. میگفتند توروخدا بمانیم! در کمال سنگدلی ساعت بسته شدن درب خوابگاه را یادآور شدم و اصلا" به روی خودم نیاوردم که اگر از من بود تا صبح فردا را همانجا سپری میکردم...




موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۵
أنارستان

نظرات  (۳)

۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۲۹ عــ ـاکـ ـف ...
منم دیروز بهشت زهرا بودم
مثل همیشه هواش عالی بود....
و مثل همیشه ارامش بخش....
پاسخ:
من هر کاری میکنم نمیتونم هیچوقت درست توصیفش کنم..
۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۹ عــ ـاکـ ـف ...
نمیشه توصیفش کرد چون جای آسمونیاس....!
.
ولی تفاهم جالبی بودااااا!
:)
.
ما نیز مشتاق دیدار!
از آشناییت خوشحال شدیییییم آبجی!
:)
سلام دوست مجازی ام!
خانه نو    با برکت.
این شبها ما رو دعا کن.
فردا اگه به قرار پنج شنبه هات رفتی... وقتی بوی گلاب مستت کرد، من بینوا رو هم یاد کن که روزگاری پایه بودم برای قرار پنج شبه، اما امروز پایم شکسته و دستم کوتاه.... اما اشکم روان

یاعلی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">