أنارستان

أنارستان
بایگانی

 

 

تا حالا به این فکر کردید چه تصورات ایده آلی از مسائل مختلف در ذهن و نگاه شماست؟

مثلا تصور ایده آل شما از یک مسافرت خوب چیه؟

دقیقا اون تصویری که توی ذهنتون هست رو میخوام

خیال مکانی که قصد دارید به اونجا برید.

آب و هوای اون مکان.

خانه، مسکن یا هتلی که دوست دارید در اون باشید.

رنگ غالب محیط مسکن.

نور محیط، نیمه تاریک بودن، روشن بودن، نور طبیعی یا نور چراغ و یا نور شمع.

بوهای غالب اون مکان.

خوراکی هایی که در تصور شما هست.

 

 

چنین ذهنیتی دارید؟

اگه دوست دارید ذهنیتتون رو در کامنت ها بنویسید.

تا من سوال اصلی رو مطرح کنم!

 

 

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۰:۴۵
أنارستان

امروز با "مسافری از هند" و "مارکوپولو" بیرون رفتیم.

آخرین باری که همدیگه رو دیدیم دو یا سه سال پیش بود.

از حلقه صمیمی دوستان دوران دبیرستان فقط ما سه تا موندیم که به قرار و دیدارهای سالانه علیرغم اختلافات شدید فکری همچنان پای بندیم. 

دیدارمون معمولا اینطوری پیش میره که تا یکی میاد حرف سیاسی و فرهنگی بزنه اون یکی سریع میگه اینو نگو الان دعوامون میشه! :)))) همه چند لحظه سکوت میکنیم و در نهایت به مسائل دیگه میپردازیم...

امروز بحث حول محور ازدواج مارکوپولو بود..بعد از سالها اقامت در (...) بالاخره فرد مناسب رو پیدا کرد و دوره آشنایشون به لطف خدا بخوبی در حال پیش رفتنه. 

حالا چطور آشنا شدن؟ یکی از خانم معلم های کلاس زبانش که همسر آسیایی داره باهاش صحبت میکنه و اجازه میگیره که فرد مناسبی رو معرفی کنه. دقیقا سیستم واسطه گری خودمون اما از نوع اروپاییش...

و از بین تمام مدل ها و تجربه ها این یکی جواب میده :)

میگفت اولین باری که براش فسنجون پختم برگشت و گفت از طرف از مادرت تشکر کن که چنین دختری تربیت کرده :) و من اینجا فهمیدم موقعیت درست، فرد درست و رابطه درست اصلا چی هست و چطور میتونه باشه

 

 

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۲ ، ۱۹:۲۵
أنارستان

 

یادتونه یه زمانی با کلید اف-پنج وبلاگ هامون رو به روز میکردیم که تعداد بازدید و آمار وبلاگ بالا بره؟!:))

 

یادتون نیست؟ تفاوت نسلی بیداد میکنه !!

 

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۲ ، ۲۰:۲۷
أنارستان

در بعضی از بیمارهای کودک مشکل رو که بررسی میکنیم میرسیم به اختلال روابط بین پدر و مادر.

و معمولا با طیف گسترده ایی از مشکلات رو به روییم. بخوام مخرج مشترک بگیرم و یک عامل اساسی رو بعنوان برجسته ترین عامل ثبت کنم مینویسم: عدم توانایی در ایجاد تعامل بین فردی.

این تعامل میتونه انجام یک کار مشترک مثل تمیز کردن آشپزخونه باشه.

یا اجرای یک تفریح دونفره مثل منچ، بدمینتون، فوتبال، نون بیار کباب ببر و ...

زن و مرد در ابتدایی ترین حد ممکن نمیتونن تعامل داشته باشن چه برسه به موارد جدی تر.

 

اینجا زوج درمانگر یا مشاور خانواده در بسیاری موارد توصیه به بهبود روابط جنسی میکنن و معمولا از خانم میخوان که سطح ارائه زیبایی ظاهری و احساسی رو در منزل بالا ببره، یا از آقا میخوان که برای خانم فرضا هدیه بگیره یا مواردی از این دست.

 

اما هیچکدوم از این راهکارها درست نیست. چون الفبای ارتباط بین دو شخص اصلا شکل نگرفته. اساس رابطه بر هیچ مبنا و اسکلتی چیده نشده و حالا مشاور دستور نازک کاری تزئین ساختمان رو میده.

 

حالا چه کسی و چطور قراره این مشکل رو حل کنه؟

 

 

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۰۲ ، ۱۶:۴۲
أنارستان

 

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۲ ، ۱۹:۳۹
أنارستان

 

 

وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۶﴾

 

 

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۰۲ ، ۰۰:۵۰
أنارستان

 

 

و زیتون

نام درختی است

که 

سالهاست

در شرق میسوزد

 

 

۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۲ ، ۱۳:۵۵
أنارستان

دوستانی که فضای مجازی رو دنبال میکنن احتمالا میدونن که این روزها هندوانه بعنوان نماد چه کشوری مشهور شده.

میدونید؟🤔

یلدا هم که در پیشه...

 

از تلفیق این دو نماد میشه عکس ها و نمادهایی در حمایت از غزه خلق کرد و در فضای مجازی و یا پروفایل ها نشر داد.

عکس از برش هندوانه ها و جملاتی مثل  free Palestine

 

میتونید دو واژه ی Palestine   و watermelon رو با هم سرچ کنید و از تصاویر ایده بگیرید.

کمک خواستید هم من در خدمتم :)

 

خودم فعلا تصمیم گرفتم پرچم های کوچولوی فلسطین تهییه کنم و با خلال دندون (بعنوان پایه پرچم) روی هندونه ها بزنم  :)))))

 

فلسطین

 

 

 

۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۲ ، ۱۲:۴۶
أنارستان

 

 

بعضی وقتا میشه که به طرز عجیبی با نوشتن مشکل پیدا میکنم...مثل همین الان که میخواستم بنویسم و مطلب مثل یک عروس دریایی ژله ایی دائم از بین انگشتام سر میخوره و لابه لای کلید های کیبورد فرو میره و در نهایت با صدایی مثل هورررت از جلوی چشمم غیب میشه.

 

بعضی مفهوم ها و معانی فقط یک جنبه ندارن. صورت های مختلفی از اون ها در ذهن تصویر میشه و خب در متن مگه میشه چه مقدار از اون تصویر رو منعکس کرد؟ 

شعر شاید تابلوی رساتری باشه. بخاطر وزن و آهنگ میشه احساس رو بیشتر انتقال داد با ضرب آهنگ شاد یا نوای محزون ابیات...آرایه ها هم که جای خود

اما اون هم محدودیت های خاص خودش رو داره. گاهی در رویا بین شعرها که غرق میشم و تخیلات شکل میگیره از خودم میپرسم که آیا شاعر هم زمان سرودن چنین تصویری در ذهن داشته؟ 

مثلا در ذهنیت حافظ از کنار آب رکن اباد و گلگشت مصلی، هم چنین چهواره ی آبی در جریان بوده؟؟!

یا از فغان کـ‌این لولیان شوخ شیرین‌کار شهرآشوب صدای دایره زنگی و ریچک خلخال به گوشش میرسیده؟

 

خیلی جالبه که در ذکر های جهان آخرت و در نمایش اعمال اینطور اومده که خود عمل حضور پیدا میکنه و نه حتی تصویر اون! برداشت من اینه که خود عمل و صورت ملکی

حالا اینکه چی هست و چجور هست خدا میدونه که فهمش برای انسان معمولی سخته اما بسیار عجیب و جالبه...

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۲ ، ۱۸:۳۹
أنارستان

 

زن جانش را فدا می‌کند برای اینکه حکومت به نااهل نرسد!

 

زن جانش را فدا می‌کند برای اینکه حکومت به نااهل نرسد. اگر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها زنِ امیرالمومنین علی علیه‌السلام هم نبود قضیه همین بود. حضرت زهرا از شوهرش دفاع نمی‌کرد، از زمامدار به حق دفاع می‌کرد. مسئله‌ی زن و شوهری نیست، مسئله‌ی دختر عمو، پسر عمویی نیست. مسئله‌ی دوستی و رفاقت نیست، مسئله وظیفه است، مسئله هدف است. می‌آید پشت در، شروع می‌شود تهدیدها اما اثر نمی‌کند. 

نمی‌گوید من حالا باردار هستم، مصلحت نیست درافتم؛ بماند چند روز دیگر آتش‌شان فروکش کند، بماند شاید من فارغ بشوم بعد بروم به میدان‌شان...

نه! لطفش در همین است که در شدیدترین موقعیت‌ها، بزرگ‌ترین وظیفه‌ها انجام بگیرد و شدیدترین لطمه‌ها بر جسم و جان وارد بیاید. لذا شروع کرد به مبارزه. آن‌ پشت در آمدن، آن محسن شش ماهه سقط شدن، آن ورم بازو، آن مقاومت عظیم که منجر می‌شود به اینکه دختر پیغمبر را بزنند.

یک زن را چه کسی می‌زند؟ چرا می‌زنند؟ مگر اینکه ایستاده، مقاومت می‌کند.... این، خار راهی شده، همه‌ی نقشه‌ها را نقش بر آب می‌کند. مردان و ریش‌سفیدان و قدرتمندان مهاجر و انصار زیر بار رفتند، بعضی فریب خوردند، بعضی کوتاهی کردند؛ این زن نه فریب می‌خورد، نه تنبلی می‌کند، نه حاضر است به هیچ قیمتی رضایت بدهد. این است که زدند!

بعد از اینکه زدند، بی‌هوش شد، وقتی به هوش آمد، دید مثل اینکه قضیه در شرف انجام است. با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند.

...باز به همین هم اکتفا نمی‌کند. به‌گفته‌ای چهل شب، مرتب، در خانه‌ی این مرد و آن مرد معروف و سرشناس می‌ رود که بیایی، کار کنید، تشکیلات، هم‌دستی، هم‌بستگی، یک اقدام بجا، با همدیگر، تا هنوز زود است، تا هنوز کار از دست در نرفته. چهل شب هم دنبال این فکر می‌دود. و چه کسی زنی که به آن صورت سقط جنین کرده، آن زنی که ضربت خورده، آن زنی که آسیب دیده. بدانید که این کارها همه یک‌سره، یک مبارزه‌ی ممتد است. مبارزه‌ای است از چند نوع، با چند جلوه.

 

رهبر انقلاب

(از کانال خانم اردویی)

 

 

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۲ ، ۲۱:۲۷
أنارستان