أنارستان

أنارستان
بایگانی

 

 

تا حالا به این فکر کردید چه تصورات ایده آلی از مسائل مختلف در ذهن و نگاه شماست؟

مثلا تصور ایده آل شما از یک مسافرت خوب چیه؟

دقیقا اون تصویری که توی ذهنتون هست رو میخوام

خیال مکانی که قصد دارید به اونجا برید.

آب و هوای اون مکان.

خانه، مسکن یا هتلی که دوست دارید در اون باشید.

رنگ غالب محیط مسکن.

نور محیط، نیمه تاریک بودن، روشن بودن، نور طبیعی یا نور چراغ و یا نور شمع.

بوهای غالب اون مکان.

خوراکی هایی که در تصور شما هست.

 

 

چنین ذهنیتی دارید؟

اگه دوست دارید ذهنیتتون رو در کامنت ها بنویسید.

تا من سوال اصلی رو مطرح کنم!

 

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۱۲
أنارستان

نظرات  (۵)

سلام 

من که تو ذهنم همه اینها رو در بهترین حالت خودش تصور میکنم

پاسخ:
سلام علیکم
من که نمیدونم بهترین حالت شما چیه؟🙂
چه شکلیه؟
جز به جز میتونید بگید؟
۱۲ دی ۰۲ ، ۱۴:۲۵ خانم الفــ

سلام ونور

 

مسافرت با قطار و کوپه دربست، (توی مسیر خیلی برام مهمه که خوش بگذره و استفاده ببرم...بخاطر همین قطار رو ترجیح میدم...دوست ندارم زود برسم)، یه موسیقی بذارم. یکم کتاب بخونم. پادکست گوش بدم. بریم رستورانش غذا بخوریم. ترجیحا جوجه کباب باشه. در حالیکه داریم بیرون رو نگاه میکنیم با پسرم حرف بزنیم.  ساعت و مسافتش یه جوری باشه که شب توی قطار باشم. وقتی بقیه خوابیدن، یکم فکر کنم (فکرایی که گاهی به زور جلوشو میگیرم ) و نخوابم تا برسیم.

اسنپ بگیریم و برسیم به هتل. جای موندن برام خیلی مهمه. توی سفر زیارتی نزدیک حرم ها باشه، و سفر شمال، بزرگی و آفتابگیر بودن اتاق برام مهمه. رستوران داشته باشه هتل و وعده صبحانه ش خیلی بیشتر برام مهمه. بریم صبحانه بخوریم و یک ساعت طول بکشه ... و توی فضا بوی عود باشه....منوی صبحانه خیلی متوع باشه. ناهارها مهم نیستن. زیاد هم مشتاق نیستم غذاهای محلی رو امتحان کنم.

هوا ابری باشه...ولی شمال، افتاب باشه! :)  بازار اصلا نمیرم و نخوایم بریم و مجبور نباشیم بریم (اغلب همینطوره)... قدم بزنیم توی کوچه ها با بافت قدیمی...مکانهای تاریخی...دریا...

شبها بعد از خوابیدن همه، رو به پنجره مطالعه کنم (به طعمهای متفاوت مطالعه معتقدم!)... با نور ملایم. و همیشه دوست دارم صدایی از مرحوم گلپا و ویولون حبیب الله بدیعی همه جا و همه وقت همراهم باشه... و پخش شه.. آسمون معلوم باشه تا زل بزنم بهش و با این صداهای جادویی کنده بشم از زمین...(قطعا این تغییر مکان توی مسافرت خیلی به این مسئله کمک میکنه، انگار میفهمی همه چیز موقته و ....)

سفر نهایتا 4 روز باشه.

 

شمال یکم قضیه ش فرق میکنه..اتاقش فقط آفتابگیر باشه و قطعا ساعات زیادی رو دوست دارم توی ساحل بشینم. و همه برنامه های یک نفره م کنار دریا باشه...حتما شنا کنم توی دریا..تا جایی که میشه کنار دریا هیچ کس نباشه ...هرچی همه چیز به "وحدت" نزذیکتر و کثرات کمتر مطلوبتر....نمیدونم پرا ناهارها توی شمال مهمتر میشن برخلاف دو وعده دیگه..  و بوی عود اونجا نمیچسبه... هوا دوست دارم بوی جلبک بده :)) و توی دهنم پر شن باشه :))  و هوا یه طوری باشه که خیلی سرد نباشه ولی پتوپیچ بشینم توی ساحل و کتاب بخونم.....در سکوت ولی. همون صدای دریا کافیه. نوع کتابها هم فرق داره...اینجا دوست دارم کتاب فلسفی-عرفانی بخونم! به خصوص ایقاظ النائمین صدرا خیلی خیلی میچسبه...

 

باز با قطار برگردم.... انبار ولی کوپه دربست نمیخوام. ادمها رو دوست دارم ببینم و بشنوم. نمیدونم چرا :)

 

 

یه نوع سفر دیگه هم هست که گهگاهی هوس میکنم برم. تنهایی. جاش مهم نیست. فقط تغییر مکان باشه. البته جایی اقامت داشته باشم که حیاط یا بالکن بزرگ داشته باشه و جلوش خونه نباشه...دار و درخت باشه ...حتی یه باغچه کوچیک... لپ تاپ ببرم و کتاب. کارهامو انجام بدم اونجا... هیچ جا هم نرم. فقط یکم قدم بزنم توی طبیعت و شبها پنجره رو باز کنم و تا صبح کار کنم... 

 

 

 

 

*** همه اینها بخش کمش محقق میشه معمولا به دلایل مختلف...و من همیشه قبل سفرها ایده ال رو از ذهنم بیرون میکنم (تا جایی که بتونم) و در لحظه سعی میکنم مطابق با روحیه م پیش ببرم)

پاسخ:
سلام علیکم
بسیار ممنونم که اینقدر با ظرایف و جزئیات توضیح دادید🙏🙏

راستش یه جور سفر نیست

 

سفر دو نفری ماه عسل طور به یه ویلای سفید نقلی رو به روی ساحل با یه حیاط خییییلیییی بزرگ که کامل ماه خودت باشه و از اتاق خوابت دریا دیده بشه و حیاط پر درخت پرتقال و گل های رنگارنگ و کف سنگ فرش باشه

 

سفر اکیپی به صحرا و کمپ زدن و تماشای آسمون پر ستاره ی صحرا و آتیش روشن کردن و بگو بخند با همسن و سالها

 

سفرهای زیارتی مخصوصا اربعین» با یه کاروان دخترونه و دوستانه

 

سفر خانوادگی به دشت و کوه و کمر مناظر بکر طبیعت سرسبز و خوابیدن تو یه کلبه کوچیک روستایی و غذای محلی خوردن

 

 

 

خیلی چیزها خلاصه :)

پاسخ:
خیلی عالیه
ممنونم از اینکه زاویه دیدتون رو به اشتراک گذاشتید🥰

یعنی مثلاً اگه سفر میریم و میخوایم جایی رو اجاره کنیم یا هتلی بریم دلم میخواد کاملا تمیز باشه، حتی یه دونه مو روی ملحفه ها پیدا نشه، آب و هوا متعادل باشه، بازون نیاد:)) ، توی خونه حشره نباشه، سوسک نباشه، پشه نباشه، غذا همیشه در دسترس و آماده باشه، اگه شهر زیارتیه به حرم نزدیک باشه ... چون نمیدونم تو ذهنتون چیه نمیدونم دیگه چه توضیحی باید بدم. به بو و نور و اینا حساس نیستم، فقط بد بود و کم نور نباشه در حد متعارف

پاسخ:
ممنونم
همین موارد مد نظرمه، حالا ادامه مطلب رو نوشتم بیشترم اگه دوست داشتید توصیف کنید :)

من سفر به مناطق بکر رو می‌پسندم یا کلا مناطقی که طبیعتشون حرف اول رو می‌زنه نه دستبرد انسان!

معمولا از مسیر سفر بسیار لذت می‌برم و به فکر مقصدِ تنها نیستم... توی مسیر موسیقی مورد علاقه و مناسب جاده گوش بدم... هرزگاهی بایستم و توی مناظر اطراف جاده غرق بشم... ساندویچ کتلت یا الویه برای توی مسیر عالیه

دوست دارم منطقه‌ای که بهش سفر می‌کنم پر از دار و درخت و رود و جنگل و پوشش گیاهی باشه

نور طبیعی باشه کاملا طبیعی... وقتی آفتاب میزنه از نورش بیدار بشم و همون دم‌دمای صبح صبحانه رو بخورم و بزنم بیرون و برم به کشف ناشناخته‌های اطراف... این یکی خیلی خیلی برام لذتبخش و ایده‌آله

بوی چوب، بوی خاک بارون زده، بوی حیوانات چهارپا :))))، بوی گیاهان تند و تیز و معطر و ... اینها همه بوهای مورد علاقه‌ی من هستن

مکان اقامت اگر یه کلبه‌ی تمیز و نقلی روستایی باشه هم خیلی خوبه، دوست دارم از نظر خوراک بیشتر خوراک بومی اون منطقه رو بخورم

پاسخ:
سلام عزیزم
ممنون از نظرتون و تشکر که اینقدر با جزئیات وصف کردید🥰

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">