این کوری چشمم غم نادیدن یارست...ورنه غم این چشم گهر بار ندارم
سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۳۰ ب.ظ
از سال ۷۹ همینجا زندگی میکنیم، همین خونه...همین محله...
عین این بیست سال نشده که دسته عزاداری از کوچه مون رد بشه
امشب دلم گرفت...
تنهایی جایی نمیتونم برم...
گفتم ما دلمون تنگ نمیشه، شما هم دلت تنگ نمیشه؟!
به دقیقه نکشید صدای طبل و سنج توی بن بست پیچید..
خیال کردم صدا از سر گذر میاد، باورم نشد، پابرهنه دویدم سر پشت بوم...
۰۰/۰۵/۲۶
گوارای وجودت