دخترک کبریت فروش
طرف 9 میلیون خرج یکبار بوتاکسش بوده
و بخاطر 6 تومن پول آژانس امروز زنگ زده ارائه فضل که باور میکنید من بخاطر پول آژانس شما بعضی وقتا نمیتونم غذای خوب بخورم!!!
جمیع مرزهای پیش فرض در مغزم جابه جا شد
چهار ساعته دارم فکر میکنم طرف مگه غذا چی میخوره ؟!
کل روز رو خوابیدم تا از فکر کار کردن برای همچین آدمی دلپیچه نگیرم.
...
دلم میخواد فردا برم و 6 تومن رو پرت کنم روی میز و قرارداد رو جلوی چشماش پاره کنم بزنم بیرون
بیخیال 3 ماه عدم پرداخت حقوق بشم و تا منتهی علیه ممکنه از اون منطقه شوم دور بشم..
خب آخه خدا اینا کی ان؟
زامبی؟ ارگ؟ اسمیگل؟
بعد قراره هدایت بشن؟
طرف به من میگه از دروغ متنفرم بعد چپ و راست افاضات جبل الطارقی انجام میده،
تصورم اینه که امشب با کفش های چوبی سر کوچه شون نشسته و دونه دونه کبریت ها رو آتیش میزنه و هیچ کس ولو پس مونده ی ساندویچی به سمتش نمیندازه!
- آقا، لطفا" از من کبریت بخرید.
نویسندش خودتون هستید ؟