کیبورد
يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۲۷ ق.ظ
دوست دارم پیانو یاد بگیرم و بنوازم، دوست دارم اسب سواری کنم..
دوست دارم همان ویلون قهوه ای سوخته را بخرم و بین گردن و چانه ام نگه دارم و تا قیام قیامت آرشه را بلغزانم..
دوست دارم حوزه بروم و بعد از ظهر ها کنار یک حوض پر از آب، زیر سایه درخت توت درس بخوانم...
دوست دارم کتاب هایم را تمام کنم و کلی کتاب جدید بخرم...
دوست دارم چند کبوتر در زیر پله پرورش بدهم و صبح ها با استرس جوجه هایشان که سردشان بوده شب قبل یا نه بیدار شوم..
دوست دارم گل ناز و عروس و پیچک بکارم، توی گلدان روی پله بگذارم و مانند قدیم ها بنشینم ساعت ها با آنها حرف بزنم .
دلم قناری میخواهد و سهره..
دلم... . ... ..
کیبورد!
پیانوی من باش تا بنوازم به ضرب آهنگ لغات که این سراب سرد روزی تمام خواهد شد!..
.
۹۶/۰۱/۰۶