چرا بعضی ها فکر میکنند جنگ نرم یعنی کار کردن در فضای مجازی؟!
اینکه یکی از عرصه های جنگ نرم این فضاست جزو بدیهیات است اما عده ای گویا از 2000 متر خط مقدم جبهه تنها 200 مترش را چسبیده اند و فکر میکنند جنگ تنها در آن مکان وقوف دارد. تازه عقبه و پشتیبانی و ... بماند! بعد هم نمیدانم چرا عده ای فکر میکنند هر چه بیشتر در فضای مجازی وقت سپری کنند جنگنده نرم زبده تری هستند. دیگر نمیدانند هنر آن است که بیایند تکی، پاتکی.. بزنند و بروند. مهم ترین قسمت جنگ نرم عقبه است. عقبه! اینکه تو کتاب بخوانی، اینکه دانش افزون کنی، اینکه تولید کنی... وگرنه پرسه زدن و لایک کردن و share نمودن چه فایده ای دارد. خالی از اثر نیست اما اگر مطلب اثر گذار و درست نباشد... حضور در فضای مجازی و شرکت در این جنگ خودش آفت است. انگار کن که تووی منطقه شیمیایی زده اند، اولا" که باید با ماسک تقوا بروی و دوما" اینکه باید سریع از آن منطقه خارج شوی وگرنه بیم ابتلا میرود. بیم شیمیایی شدن.. بیم سرد شدن محیط خانه، بیم بی توجهی به والد و مولود و بزرگتر و کوچکتر خانه. باید دقت کرد، باید جنگ نرم را تعریف کرد. اینکه اسمش را گذاشته اند نرم افزار خیلی ها را منحرف نکند، اصل جنگ نرم به تفکر و باور برمیگردد. بنیان تفکر را باید آباد کرد و نه بنیان share ها و لایک ها را.
بنده شدیدا" بیم میدهم دوستان را از گروه ها و تعاملات مجازی، همانجور که از خوردن شیرینی جات بیم میدهم. ذائقه تان را در ارتباط عادت ندهید به این احوال پرسی ها، روح لطیف انسان صله رحم از نوع حضوری را بیشتر و بهتر نیاز دارد. روح ها را سخت نکنید. بگذارید با دیدار های حضوری هر چند کم دلها به هم روان شود. از خانواده و اینها نمیگویم، که مسلم و بدیهی است. به گروه های دوستانه هشدار میدهم. حضور و ارتباط دائمی در فضای مجازی توهم ارتباط میدهد در عین دور و دور شدن قلب ها. به بچه های تشکل ها هم اخطار میدهم. هدف از ارتباط شما اینست که یکرنگ و یکدل و یکصدا شوید. تعامل را بیاموزید. لطفا" خودتان را با این بیربیرکها قانع نکنید. یک روزی میشود که ارتباط چهره به چهره و تحمل غم و ناراحتی و یا شرکت در شادی دوستان فراموشمان میشود.