من و جهازبرون ۳
برای تهییه جهاز من اصلا امیدی به تهییه ی اقلام بزرگ نداشتم. برای مثال فرش موردی بود که از همون اول حذف شد.
البته به خیال خودم حذف کردم و بعد نمیدونم از کجا یک بزرگواری پیدا شد دو تخته فرش عالی هدیه کرد.
من خیلی در چند و چون ماجرای خرید فرش نبودم و نمیدونستم این خیر کیه!
ایشون به واسطه ی یکی از دوستان معرفی شدن.
دیروز از احوالات این خیر محترم پرسیدم که چطور شد این هزینه رو صرف کردن؟
دوستم اینطور توضیح داد که ایشون خانم جوانی هستن و خیلی ثروتمند...از اونجایی که قبل از ازدواج وضع مالی خوبی نداشتن وقتی ماجرای این نسترن خانم رو شنیدن براشون مهم بوده که چیزی از جهازش کم و کسر نباشه و از این جهت پیگیر تهییه ی وسایل شدن...
داستان عجیب و جالبی داشت زندگی این خیر
برام سوال شده بود که با وجود اختلاف مالی شدید بین دو خانواده چطور خانواده پسر راضی شدن! که توضیحات دوست جان من رو به این نتیجه رسوندکه علیرغم همه ی ناملایماتی که در بحث ازدواج میبینیم و میشنویم داستان زیبایی هم در پرتو محبت خدا وجود داره
کاش تا دوستان تون دستشون بنده، میومدن اینجا، یه بنده خدایی رو هم راه مینداختن.
من از ترس اینکه هیچ کارینتونستم بکن، میترسم پیام بدم یا زنگ بزنم به مادر خانواده.
واقعا روم نیست کمک بگیرم. از بس همه چی گرونه و دلم نمیخواد شرمنده این بشم که خیرها میگن سطح توقعات و بیارید پایین و طرف گیرنده دلش چیزی بخواد.