از امروزت بگو
يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۰۸:۰۸ ب.ظ
یکی از بچه های اتیسم یک گلوله تف به قطر ۳ سانتیمتر به مرکزی ترین ناحیه صورتم شلیک کرد...پرتاب اینقدر ناگهانی بود که برخلاف دفعات قبل نتونستم سرم رو بدزدم. دزدیدن سر؟! حتی نتونستم چشمامو ببندم...
حجم سیال اینقدر بالا بود که علاوه بر بینی، دهان، چشم ها، پیشونی و قسمت های دیگه رو پوشش داد..
زیباترین قسمت فرآیند این بود که کل جلسه رو با بوی مطبوع بزاق دهان یک فرد دیگه در حفرات تنفسیم گذروندم و در حالی که در مغزم نقشه های سر به نیست کردن میگ میگ شکل میگرفت به آرامی حروف الفبا رو صدا کشی میکردم....
۰۲/۰۴/۱۸
بعضی قسمتای این دنیا یه جوری تلخه که قلب آدم گزگز میکنه ... خدا خیرتون بده که مدارا میکنید با این مخلوقات عزیز و خاص ...