آخرین بارقه های شعور در حال خاموش شدن است
سه شنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۰۱ ب.ظ
داشتم چایی میخوردم از مبل کناری یه نگاه بهم انداخت و روو ترش کرد، و با کج ترین حالت دهان فرمود یک خورده این گیره زیر گلوت رو شل کن، خفه نشدی؟
چاییم رو گذاشتم روی عسلی و گفتم: دکمه های پیرهنتو باز کن و با زیرپوش بشین توو مجلس!
خودشو جمع کرد و گفت منظورت چیهههه؟؟؟؟
خیلی بهش برخورد مرد ۴۷ ساله..
۰۲/۰۱/۰۸
چه حجاب داشتن طرفای شما سخته :)