رویای واقعی ۶
سخنی کوتاه از یک سرباز 40 ساله در میدان، به علمای عظیمالشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی مراجع عظام تقلید؛ سربازتان از یک برج دیدهبانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که] شما در حوزهها استخوان خُرد کردهاید و زحمت کشیدهاید، از بین میرود.
این دورهها با همه دورهها متفاوت است، این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقینمیماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی فقیه است.
................................................................
آدم وقتی این خط ها رو میخونه، انگار حاج آقا نشسته با اون ترکیب لبخند و جدیت با آدم حرف میزنه. من هر بار میخونم و میشنوم تن و بدنم میلرزه..
ادم برای اثبات مسائل در قلب خودش به حجت نیاز داره. زیاد شدن افکار و نظرات در این دوره و زمونه باعث میشه سیستم تفکر منطقی ادم تا حدی مختل بشه.
مختل شدن به چه صورت؟ مثلا شما بیمار میشید و شروع میکنید به گوگل کردن در مورد بیماری و اطلاعات زیادی کسب میکنید و به تبع به تشخیص و شناختی میرسید که ممکنه درست نباشه. حالا وقتی درمانگر توضیح میده که اینا که شما متوجه شدی اون نیست! باورش برای مایی که خودمون گوگل کردیم سخته چون در ذهنمون یک تصور و صورتی شکل گرفته. این حالت رو انسان اگه مراقب نباشه عمیقا در فهم ضرورت ها و باید نباید ها دچار اشتباه میشه. مثل همون بنده خدایی که وضع کربلا رو میدونست اما میگفت من دارم برای رضای خدا گندم میکارم، گندم کاشتن و انفاق به فقرا بهتر از نزاع بین برادران مسلمانه...
خیلی مثال خوبی زدید، من هروقت دچار شبهه میشم، مثل نسخه ی یه متخصص، میرم سراغ وصیت نامه حاج قاسم