خپلِ مجموعه
پنجشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۲ ب.ظ
عصرها که در کلینیک رو قفل میکنم به قصد عزیمت به منزل، حیاط و کل مجموعه به طرز غریبی ساکته...
صدای قارقار کلاغ ها توی محوطه میپیچه
در این بین یه گربه سفید/طوسی هر روز میاد کنار در خروجی و بدرقه م میکنه
روزهایی هم که اون اطراف نیست با چندتا صدای پیشت پیشت میفهمه و خودش رو میرسونه.
دوستی ما از کجا شروع شد؟
از پیشکش چند تیکه گوشت به محضر همایونی
۰۱/۰۹/۱۰