خسته نباشی امروز عصر
حدود دوماه قبل یک مراجع زیر سه سال دو جلسه از منشی کلینیک ما وقت گرفت و من ویزیتش کردم.
برای هماهنگی جلسه سوم وقتی منشی زنگ زدن، مادر بچه ادعا کرد که درمانگر شما (اینجانب) با بچه ی من بد کار کرده و بچه دچار تشنج شده، اگر وقت داشتم میرفتم و ازش شکایت میکردم. حیف که وقت ندارم.
خب قیافه من و منشی رو بعد از این ادعا میتونید تصور کنید. واکنش خاصی به مسئله نشون ندادیم و گذاشتیم به پای هیستریک بودن مادر.
امروز بعد از دو ماه مادر یکی دیگه از بچه ها وسط جلسه درمانی گفت راستی من جریان رو میدونم، خسته از کار با حواسپرتی پرسیدم چه جریانی؟
مادر محترم فرمود همینکه یه بچه اینجا تشنج کرده!
چند لحظه متوجه منظورش نشدم، و بعد از روشن شدن لامپ درایت در مغزم پرسیدم کدوم بچه؟
نمیدونست!
پرسیدم کجا؟
گفت همینجا توی همین اتاق..
لبخندی زدم و با دست های یخ زده معاینات کودک دلبندش رو انجام دادم..
نزدیک به دو ساعته با خودم فکر میکنم که چطور این مسئله رو حل کنم که نه آبروی خودم بره و نه به شایعه بی اساس دامن زده باشم و متاسفانه به جایی نمیرسم.
سلام عزیزم
ای جان. چه پیچ در پیچ
به نظرم از یه استاد باتجربه کمک بگیرید.
شکایتتون رو هم پیگیری کنید.