دورهمی
دیروز بعد از مدت ها جلسه ایی که چندین ساله برای برگزاریش در شهر و استانمون تلاش میکنم، برگزار شد..
به این نتیجه طلایی رسیدم که میوه وقتی برسه خودش از درخت میوفته و صاحب باغ کسی دیگه است..
حس خوبی دارم.
شکل و صورت بندی و تقسیم وظایف مطلوبه، کار گروه بر مبنای دوستیه نه بروکراسی، مطالب هم معقول و مفید..
دیروز وسط بارون و هوای فوق العاده ارائه تاریخ مشروطه یکی از بچه ها رو گوش میدادیم و قراردادهای معروف اون زمان ... گوش میکردیم و با تیکه های طنز تلخی اتفاقات رو برای خودمون سبک میکردیم.
در حال چای گلاب خوردن و لول کردن ساندویچ الویه نصف شمالغرب ایران از دست رفت، جویدن الویه به اتمام نرسیده دوتا قرارداد ننگین دیگه بسته شد، دنبال قند گشتیم و ایران از چند نقطه بصورت یکجانبه به انگلیس متعهد شد و هنوز فصل اول کتاب پنج جلدی در مشروطه چه گذشت به اتمام نرسیده ...