أنارستان

أنارستان
بایگانی

دغدغه ها

شنبه, ۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۴۷ ب.ظ

امروز با چند نفر از بچه های دانشگاه حرف میزدم واکنش و نوع نگاهشون جالب بود،

به یکی از دختر خانم های مانتویی گفتم عزیزم چرا تحصن نمیکنید برای مطالبه تون، جایی که آسیب نبینید مثلا پلاکارد اعتراضی دست بگیرید توی حیاط در فضای اروم بشینید،

با حالت درمانده گفت خانوم چمن ها رو خیس میکنن نمیذارن ما بشینیم، یک ثانیه بهت زده بودم بعد گفتم خب روی اسفالت بشینید فضای دانشگاه بزرگه.

نوع نگاه و دایره دید دخترخانوم واقعا همون بود که گفت، قصد تمسخر و ... نداشت. تصور میکرد که دانشگاه هر روز برای فراری دادن دانشجو از روی چمن به چمن ها آب میده، حالا منبع این تصور چیه خدا میدونه.

 

به یکی از خانم های چادری گفتم لزومی داره شما الان اینجا باشید؟ برید اینها شعارشون رو بدن حضور شما جز خطر و احتمال زد و خورد چی داره؟ 

ناراحت شد و عصبانی و گفت چرا فقط به ما میگید؟ چرا به اونا نمیگید از صبح همه به ما میگن شما بچه ی خوبی باشید یعنی ما اگه از این روند ناراحت باشیم حق نداریم حرف بزنیم. گفتم چرا حق دارید ولی الان فضا مناسب نیست. جایی که شیشه بشکنن که محل صحبت منطقی نیست.

 

یا همون عزیزی که نگران دانشجوی دستگیر شده از جندی شاپور بود در حالی که اصلا نمیدونست اون شخص فرضی کیه، چیکاره ست اسمش چیه

 

 

برای ادم های بالغ تر که بیشتر با این فضاها آشناترن مسئولیت و وظیفه است که جوان ها رو اگاه کنن و ابعاد مختلف مسائل رو براشون توضیح بدن و باز کنن‌. حالا بحران نباشه در شرایط عادی. کیفیت اموزش و تربیت در همه جای کشور و در همه خانواده ها تفاوت هایی داره همونطور که رسیدگی به وضعیت اقتصادی همسایه و همسفره به نوعی وظیفه است. آگاهی دادن ابتدائیات منطق و حل مسئله و مواردی از این دست هم میتونه وظیفه باشه.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۸/۰۷
أنارستان

نظرات  (۳)

۰۷ آبان ۰۱ ، ۲۰:۵۶ پلڪــــ شیشـہ اے

چه خوب بودن این چندتا پست شما.

آرامش تون رو دوست دارم. :*

باعث شدید حالم بهتر بشه.

پاسخ:
عزیزم 
ان شاءالله دل همه آروم باشه.
البته ما در یک صحنه دویدیم و فرار کردیم و من اونجا واقعا ترسیدم که بلایی سر کسی نیاد از اونجایی که همراه هم داشتم استرسم مضاعف بود که چیزیش نشه.
ظاهرا خوب توصیف نکردم 😁
۰۷ آبان ۰۱ ، ۲۲:۱۵ پلڪــــ شیشـہ اے

:)) 

عزیزم

ترس و استرس که طبیعیه توی اون موقعیت

ولی برخورد بدور از هیجانتون نشان از آرامش و پختگی داشت.

پاسخ:
شایدم نشان از سوختگی درجه ۳ 😆😆
۰۷ آبان ۰۱ ، ۲۲:۳۴ پلڪــــ شیشـہ اے

:))))

پاسخ:
🥰🥰🥰

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">