أنارستان

أنارستان
بایگانی

بخش روان ۵

پنجشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۱۷ ق.ظ

اما بیمارهایی با نشانه های پرخاشگری و عصبانیت، تصور عموم در مورد پرخاش و عصبانیت اینه که خب با دو کلام حرف و یک لیوان آب میشه فرد عصبانی رو آروم کرد، نهایتا با چند دونه شکلات و عذر خواهی...اما در مورد بیمار روان فضا بدین صورته که شما نشستید و دارید در مورد وضعیت هوا حرف میزنید و میگید به به چه روز خوبی و یکهو اون برمیگرده و میگه روز خوب؟ روز خوووووب؟؟؟؟؟ و بوم..

 

یکی از پسرهای بخش روان پارکور کار میکرد،  قبل از جلسه با بچه ها شرط میبستیم که امروز چه کسی کاندید جراحی زیبایی میشه، خوشبختانه طی اون شیش ماه اتفاق خاصی جز یه ضربه روی ساعد نصیبم نشد.

 

اما غول این مرحله یه دختر کوچولوی هشت ساله بود. همونطوری که طرفداران هری پاتر از لردوالده مورت میترسیدن ما هم از این بچه میترسیدیم. وقتی اثر داروهاش کم میشد یا کنترل رفتارش رو از دست میداد دوتا از قویترین نگهبان ها رو صدا میزدن که مهارش کنه، و اون دوتا بیچاره تنها راهی که داشتن این بود که خودشون رو روی دخترکوچولو بندازن تا دکتر بتونه آرامبخش رو تزریق کنه. تصور کنید توی ویدیوی منتشر شده از بیمارستانی ببینید که دو تا مرد با قد یک و نود دارن یه دختر بچه رو مهار میکنن، اولین تصورتون از اون صحنه چی میتونه باشه؟؟؟

بله زندگی به اون واضحی که شما فکر میکنید نیست.

 

از قضا من این دختر کوچولو رو خیلی دوست داشتم و توی جلسات درمانی کنار خودم مینشوندمش، با هم خیلی آروم حرف میزدیم و نقاشی میکشیدیم، در طی جلسه باید مواظب میبودم که تن صدام بالا و پایین نشه، مداد از دستم نیوفته و هیچ رفتار تنشی نداشته باشم. حتی نمیتونستم ابراز محبت رو از یک درجه ایی بالاتر ببرم چون هر گونه تنش احساسی باعث شعله ور شدن دختر کوچولوی ما میشد، به شوخی به بچه ها میگفتم انگار یه گالن نیتروگلیسیرین مایع رو توی ظرف پیرکس دادید دستم...

همه ی جلسات درمان ما در حالی طی شد که من میدونستم دختر کوچولوی ما تونسته با یک ضربه سینک چینی دستشویی رو از جا بکنه و پدر و مادرش رو با چاقوی میوه خوری ناکار کنه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۸/۰۵
أنارستان

نظرات  (۷)

اجرکم عندالله

واقعا عجیب و غریب بود. باورم نمی‌شه

پاسخ:
حالا اینا قسمت های خوب ماجراست😅،

۰۵ آبان ۰۱ ، ۱۱:۱۰ پلڪــــ شیشـہ اے

یا خدا

چه شرایط پرفشاری رو متحمل میشید.

دمتون گرم. :*

 

این عزیزان با این مشکلات دنیا اومدن؟

پاسخ:
خدا به اون عزیزانی که همچنان موندن و توی اون فضا کار میکنن اجر و صبر بده.
هر فردی متفاوته میشه که بعضی اختلالات یا قسمت هایی از یک اختلال مادرزاد باشه یا زمینه ژنتیکی و ارثی داشته باشه، خیلی موارد هم میتونه اکتسابی باشه

وای خدا انار😑😑😑

پاسخ:
قراره بلاک و ریپورت شم؟ 😶😅
۰۵ آبان ۰۱ ، ۱۲:۳۹ پلڪــــ شیشـہ اے

یعنی دیگه نیستید؟

ان شاءالله خدا به همه شون توان بده

پاسخ:
نه دیگه، من فعلا فقط با بیمارهای ذهن و جسم کار میکنم. بخش های روان رو نمیرم

نه،نگران جانت شدم😐😐😐

پاسخ:
😊🌹🙏
۰۵ آبان ۰۱ ، ۱۴:۱۴ زری シ‌‌‌

چطوری انقدر قوی بوده ؟

من الان کمرم میشکنه سینک چینی بلند کنم 

پاسخ:
ساختار بدن متناسب به فعالیت مغز تغییر میکنه به نوعی، عضلات این کوچولو هم به شدت قوی شده بودن ضربان قلبش هم متفاوت بود، خیلی بیشتر از حد عادی. یه چیزی مثل یه بروسلی کوچولو بود.
بچه های بیش فعال و اون هایی که رفتار تکانشی دارن هم معمولا عضلات قوی دارن، مثلا از روی دیوار میپرن و هیچیشون نمیشه، به مرور و طی رشد بدن شکل میگیره

افسانه هایی مثل هالک و مرد عنکبوتی و ... تا حدی ریشه در واقعیت داره
۰۵ آبان ۰۱ ، ۱۸:۵۵ پلڪــــ شیشـہ اے

توضیحاتتون در پاسخ به نظر خانم زری خیلی برام جالب بود. 

چه خفن

پس قدرت ابر قهرمان شدن دارن ...

پاسخ:
همه ی ما داریم البته😊
فقط این بندگان خدا قدرتشون از کنترلشون خارج شده
و قدرت هم جنبه های متفاوتی داره در وجود انسان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">