أنارستان

أنارستان
بایگانی

تخیلاتم حین کار در کلینیک

يكشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۱، ۰۶:۱۳ ب.ظ

گاهی با خودم اینطور حس میکنم که یک مادر ۳۱ ساله ام با انبوهی از بچه های مشکل دار،

با دست و پاهای کوتاه و بلند

کمر های پیچ و تاب خورده مثل شاخه ی مو

لثه های عفونت کرده و ریه های پر از مایع

بچه های ژله ایی با دست و پای نرم 

گوشه گیر ها و بیش فعال ها

پرخاشگر ها و مهرطلب ها

لیست ناتمامی از مشکلات فرزندانم و جیغ و گریه ها در اعتراض به وضعیتشون و منی که باید دست به هر کاری بزنم که کودکانم خوب بشن...

اما خوب نمیشن و من فقط شاهد این کاستی ها و اضافاتم...

میپذیرم و کاری نمیکنم و فقط نگاه میکنم

کاش یک چوب جادو داشتم و چند ترفند از مادام پامفری بلد بودم و در عرض چند ثانیه کار همه رو راست و ریست میکردم.

 

دعا میکنم، کاش روزی در یک چشم به هم زدن خوب بشن و زمان چه مخلوق عجیبیه، زمانی که کش میاد و دردناک بودن وضعیت بچه ها رو در روح و روان من عمیق میکنه،

لایه های رسوبی کوهپایه ام که معلوم نیست تا کی با این جریان فرسایش پیدا میکنم...

 

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۶/۱۳
أنارستان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">