دست سوم کرونا
يكشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۱، ۰۳:۴۳ ب.ظ
ساعت ۴ صبح بیدارش کردم میگم بریم بیمارستان، میگه باشه و لباساشو میپوشه...دم در منتظرم که ماشینو روشن کنه، میگه خب همینجور پیاده بریم دیگه خوش میگذره.....
۰۱/۰۴/۲۶
ساعت ۴ صبح بیدارش کردم میگم بریم بیمارستان، میگه باشه و لباساشو میپوشه...دم در منتظرم که ماشینو روشن کنه، میگه خب همینجور پیاده بریم دیگه خوش میگذره.....