أنارستان

أنارستان
بایگانی

بربادرفته

جمعه, ۶ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۲۴ ب.ظ

احساس میکنم ما دقیقا اون قسمت از داستان اسکارلت اوهارا هستیم که بعد از اتفاقات جنگ تازه با واقعیت زندگی بدون سلسله مراتب محترمانه رو به رو میشه و برای ادامه حیات دست به هر کاری میزنه از کشت پنبه با دستای ظریف کرم خورده تا گول زدن رت باتلر و کارگاه فروش چوب...

 

قالب زندگی شیکی که رسانه و محیط اطراف برای ما ساخته هیچ ربطی به حقیقت زندگی نداره، سیستم به ما یاد داد که افراد مودب و شیکی باشیم که صاف بریم و صاف برگردیم، درسمون رو بخونیم و بعد از فارغ التحصیلی در یک نقطه خاص مشغول به کار بشیم، تابستون های برای فعالیت های خیریه و جهادی با چمدون چرخ دار از این روستا به اون روستا بریم و محرومان رو از دل بدبختی ها نجات بدیم تا تصویری سوپرمن وار از خودمون در ذهنمون شکل بگیره و غرق در لذت عالی بودن بشیم ...

 

اما هیچ چیز در واقعیت برای ما کوچه گردهای بابرهنه که توی جوهای آب دنبال تخم قورباغه و کرم خاکی بودیم مشابه اون تصویر مطلوب سیستم نبوده و نیست...

 

و خوشحالم که نیست

و خوشحالم که نیست

و خوشحالم که نیست

 

محیط، فرقی نمیکنه نیویورک باشه یا قم، تا وقتی که قالب های تبلیغی دیکته شده برای زندگی ادم تصویر بشه قاتل روحه... و ایمان در کالبد بدون روح جایی نداره

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱/۰۳/۰۶
أنارستان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">