أنارستان

عبید زاکانی در بهزیستی

چهارشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۴۷ ق.ظ

یک نفر از شهرستان آمده برای تایید شکستگی دنده های سمت چپ قفسه ی سینه. علت حادثه را میپرسم، میگوید سوختگی...

در حال بررسی وضعیت شکستگی چندبار دیگر از چند و چون حادثه میپرسم هر بار جواب میدهد سوختگی! 

زیر چشمی نگاه میکنم ببینم هوش و حواس درست و حسابی دارد؟!

میپرسم سوختگی و سقوط توام بوده؟ روی پشت بام یا دکل برق گرفتگی داشتی؟

میگوید نه! فقط سوختگی!!

 چطور سوختگی ست که باعث شکستن دنده شده؟

با شرمندگی میخندد و میگوید با بیل خاموشم کردند...

اولش فکر میکنم مسخره میکند، مادر پیرش هم با ناراحتی تایید میکند که بله خانم خدا ازشان نگذرد با بیل خاموشش کردند..

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴/۰۶/۲۷
أنارستان

نظرات  (۱)

نمیتونم نخندم 😔

پاسخ:
بعد از این مکالمه تا پنج دقیقه سه تایی میخندیدیم 
:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">