برای یکی از بچه های مرکز تشخیص دوقطبی داده اند. در سن نوجوانیست و با بالارفتن سن علائمش شدیدتر میشود. بعد از یک قهر دوماهه چند روز پیش جلو آمد و عذرخواهی کرد. کمی حرف زدیم و از مادرش گفت که بالاخره بعد از سالها پیدا شده، زنگ زده و احوالش را پرسیده. میدانستم مادر ندارد. نه اینکه نداشته باشد ولی هیچوقت نیامده سروقتش. یک لحظه فکر کردم واقعا مادرش پیدا شده، پرسیدم مامانت تا الان کجا بود؟ گفت خارج!
با شک و تردید به حرف هایش گوش میدادم و با خودم فکر میکردم نکند از فاز دوقطبی وارد اسکیزو شده باشد...
با پرستار مرکز صحبت کردم که جریان مامان نرگس چیه؟
با افسوس سری تکان داد که خانمی زنگ زده و برای کمک به نرگس خودش را مادرش جا زده، حالا همه ی کادر مرکز مانده اند که با این مامان ساختگی ساکن خارج چه کنند...