وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۶﴾
وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۶﴾
دوستانی که فضای مجازی رو دنبال میکنن احتمالا میدونن که این روزها هندوانه بعنوان نماد چه کشوری مشهور شده.
میدونید؟🤔
یلدا هم که در پیشه...
از تلفیق این دو نماد میشه عکس ها و نمادهایی در حمایت از غزه خلق کرد و در فضای مجازی و یا پروفایل ها نشر داد.
عکس از برش هندوانه ها و جملاتی مثل free Palestine
میتونید دو واژه ی Palestine و watermelon رو با هم سرچ کنید و از تصاویر ایده بگیرید.
کمک خواستید هم من در خدمتم :)
خودم فعلا تصمیم گرفتم پرچم های کوچولوی فلسطین تهییه کنم و با خلال دندون (بعنوان پایه پرچم) روی هندونه ها بزنم :)))))
بعضی وقتا میشه که به طرز عجیبی با نوشتن مشکل پیدا میکنم...مثل همین الان که میخواستم بنویسم و مطلب مثل یک عروس دریایی ژله ایی دائم از بین انگشتام سر میخوره و لابه لای کلید های کیبورد فرو میره و در نهایت با صدایی مثل هورررت از جلوی چشمم غیب میشه.
بعضی مفهوم ها و معانی فقط یک جنبه ندارن. صورت های مختلفی از اون ها در ذهن تصویر میشه و خب در متن مگه میشه چه مقدار از اون تصویر رو منعکس کرد؟
شعر شاید تابلوی رساتری باشه. بخاطر وزن و آهنگ میشه احساس رو بیشتر انتقال داد با ضرب آهنگ شاد یا نوای محزون ابیات...آرایه ها هم که جای خود
اما اون هم محدودیت های خاص خودش رو داره. گاهی در رویا بین شعرها که غرق میشم و تخیلات شکل میگیره از خودم میپرسم که آیا شاعر هم زمان سرودن چنین تصویری در ذهن داشته؟
مثلا در ذهنیت حافظ از کنار آب رکن اباد و گلگشت مصلی، هم چنین چهواره ی آبی در جریان بوده؟؟!
یا از فغان کـاین لولیان شوخ شیرینکار شهرآشوب صدای دایره زنگی و ریچک خلخال به گوشش میرسیده؟
خیلی جالبه که در ذکر های جهان آخرت و در نمایش اعمال اینطور اومده که خود عمل حضور پیدا میکنه و نه حتی تصویر اون! برداشت من اینه که خود عمل و صورت ملکی
حالا اینکه چی هست و چجور هست خدا میدونه که فهمش برای انسان معمولی سخته اما بسیار عجیب و جالبه...
زن جانش را فدا میکند برای اینکه حکومت به نااهل نرسد!
زن جانش را فدا میکند برای اینکه حکومت به نااهل نرسد. اگر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها زنِ امیرالمومنین علی علیهالسلام هم نبود قضیه همین بود. حضرت زهرا از شوهرش دفاع نمیکرد، از زمامدار به حق دفاع میکرد. مسئلهی زن و شوهری نیست، مسئلهی دختر عمو، پسر عمویی نیست. مسئلهی دوستی و رفاقت نیست، مسئله وظیفه است، مسئله هدف است. میآید پشت در، شروع میشود تهدیدها اما اثر نمیکند.
نمیگوید من حالا باردار هستم، مصلحت نیست درافتم؛ بماند چند روز دیگر آتششان فروکش کند، بماند شاید من فارغ بشوم بعد بروم به میدانشان...
نه! لطفش در همین است که در شدیدترین موقعیتها، بزرگترین وظیفهها انجام بگیرد و شدیدترین لطمهها بر جسم و جان وارد بیاید. لذا شروع کرد به مبارزه. آن پشت در آمدن، آن محسن شش ماهه سقط شدن، آن ورم بازو، آن مقاومت عظیم که منجر میشود به اینکه دختر پیغمبر را بزنند.
یک زن را چه کسی میزند؟ چرا میزنند؟ مگر اینکه ایستاده، مقاومت میکند.... این، خار راهی شده، همهی نقشهها را نقش بر آب میکند. مردان و ریشسفیدان و قدرتمندان مهاجر و انصار زیر بار رفتند، بعضی فریب خوردند، بعضی کوتاهی کردند؛ این زن نه فریب میخورد، نه تنبلی میکند، نه حاضر است به هیچ قیمتی رضایت بدهد. این است که زدند!
بعد از اینکه زدند، بیهوش شد، وقتی به هوش آمد، دید مثل اینکه قضیه در شرف انجام است. با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند.
...باز به همین هم اکتفا نمیکند. بهگفتهای چهل شب، مرتب، در خانهی این مرد و آن مرد معروف و سرشناس می رود که بیایی، کار کنید، تشکیلات، همدستی، همبستگی، یک اقدام بجا، با همدیگر، تا هنوز زود است، تا هنوز کار از دست در نرفته. چهل شب هم دنبال این فکر میدود. و چه کسی زنی که به آن صورت سقط جنین کرده، آن زنی که ضربت خورده، آن زنی که آسیب دیده. بدانید که این کارها همه یکسره، یک مبارزهی ممتد است. مبارزهای است از چند نوع، با چند جلوه.
رهبر انقلاب
(از کانال خانم اردویی)
لذتی که در مبارزه هست در هیچ چیزی دیگری نیست، حداقل این تصور منست.
تصور میکنم اگر انسان لذت مبارزه را بچشد تمام لذت ها تحت الشعاع آن قرار خواهند گرفت.
حتی در سطوح مادی هم لذت مبارزه کردن برای اهل آن چشیدنی است چه برسد سطوح بالاتر با هدف های درست و معنوی...
ویدیوی پست قبل برای من مبین همین نکته است
هواداران فوتبال در حال سردادن این شعار: ما نمیخوایم فوتبال ببینیم، میخوایم بریم فلسطین ...
قاعده گردش روزانه اینطوریه که هر روزی که غذا همراهت نیست کلی گربه میبینی و اون روزی که غذا همراهته هیچ گربه ایی تا شعاع یک کیلومتری رویت نمیشه...