أنارستان

أنارستان
بایگانی

۱۶ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

.نظر شهید مطهری من باب عوامل انحطاط جامعه را دانستیم. پس لطفا" مطرح نکنید که رقص هنر است، این مسائل عادی شده و روابط جنسی باید آزاد بشود و هر طور که دلمان خواست عمل کنیم که بدجوری کلاهمان توی هم میرود در فضایی که صفحات مجازی عمومی جزئیات خصوصی ترین لحظات زندگی برخی را نشان میدهند، لایو های روابط جنسی با افتخار دست به دست میشود قطعا" باید نگران بود که عاقبت این نمایش ها به کجا خواهد انجامید. اما برویم سراغ تحلیل مسئله :

1- در موضوع این خانم چیزی که مطرح است اصل جرم و اشاعه فحشای ایشان نیست . بلکه ایراد اولویت بندی در نمایش نحوه رسیدگی به جرم هاست. همان چیزی که رهبر پیش تر در مسئله کولبران فرمودند و خلاصه اش این بود که عزیزان جلو قاچاق سیستماتیک را بگیرید . خربزه را وانهید و فکر نان باشید. یقین این توصیه بدین معناست که دزد کلان را فروافکنید! اما نه به این معناست که دزد خورد خانه همسایه را بگذارید کار خودش را بکند. اینجاست که مغلطه اندکی لای پر زخم نمک خورده آزارمان میدهد. روشن ترش کنم؛ بیایید و فرض کنید که دزدی سرویس جواهرات خانم خانه را برداشته و آقای خانه عرض شکایتش را کلانتری محل گسیل داشته است. افسر وقت نگاهی به عریضه می اندازد و بادی به غبغب که ما تنها گردن کلفت هایش را میگیریم و این خرده پاها فعلا" در اولویت دوم قرار دارند. خنده تان نمیگیرد؟! فلذا رسیدگی به جرایم اولویت زمانی ندارد، بلکه بحث اهمیت برخورد است نه مرحله برخورد. رسیدگی به فساد کلان در اولویت اهمیت است.




2-یک ماه پیش این خانم رقاص دستگیر شده است و اکنون نمایش ناشیانه مکالمات ایشان پخش میشود. آن بحث اهمیت اینجا نمود دارد که چرا در میان فساد فرهنگی و اقتصادی کلان چنین روایتی باید در اولویت درجه یک نمایش قرار گیرد؟! نه اینکه بگویم رقص هنر است و حلال و طیب!که آن خود ورطه ی دیگری است از هزارتوی مشکلات جوامع در تبیین ارزش و ضد ارزش ها.



3- سبکسرانه بخواهم به این مسئله نگاه کنم باید بگویم کارگردان احمقی کج سلیقگی نموده. اما به حکم تجربه چنین امری را کج سلیقگی نمیدانم. تجربه ایی از چندین سال دولت دهن کجان! آن عزیزان بزرگوار که هر گاه فضاحتی به جای گذاشتند با اتفاقی مسخره و شیپوری اندیشه ها را منحرف کردند. همین چند وقت پیش بود که تلگرام را ترند خبرگزاریها نموده و افتضاحات دولتی را شلوارک پوشاندند و اکنون با بروز موج دوم مصائب اقتصادی پرده های دیگری رو کرده اند. پرده هایی چون توهین به امام شیعیان برای اشتغال قشر مذهبی به مسائل غیر و علنی کردن مصاحبات مائده برای اشتغال فکری قشر غیرمذهبی جامعه. و این میان باز هم بازی خورده میدان، ما مردمیم و صحنه گردان دولت فخیمه ایی که یه مشکلات ملت دهنکجی مینماید. حقا که عمق تدبیر این دولت ابواب زمین و آسمان را درنوردیده. تامام!.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۷ ، ۲۱:۴۱
أنارستان

اینستا را باز کرده ام و طبق معمول پیج دوستان را ورق میزنم. فارغ از پست های همیشگی اکثریت قریب به اتفاق خبر دستگیری یک رقاص اینستاگرامی را استوری کرده اند و تحلیل و ایده دهی پیرامون حرفه آن خانم، علت دستگیری، باید ها و نباید ها و سایر متفرعات حاشیه ایی.
یک حدیث از امام صادق علیه السلام هم درج شده در ادامه آن من باب اینکه علت هلاک بنی اسرائیل این بود که حدود الهی را برای پایین دستان اجرا میکردند و برای بزرگان و اشراف اجرا نمیکردند!

از خدا که پنهان نیست، از شما هم چه پنهان، در بدایت امر بنده هم تحت تاثیر قرار گرفتم که چرا باید مظلومی دستگیر شود. دختر کوچکی که کار خاصی نکرده و اندکی کمرش را لرزانده چرا باید بازداشت شود و تذکر بگیرد؟
خواستم سریع اسکرین بگیرم و به خیل حامیان مظلومیت دخترک بپردازم و قد قامت استوری با اقتدا به دوستان جان، بسته و نبسته...ویرم رفت سمت و سوی وضو..
طهارت دارم؟ ندارم؟؟! چرت روزانه طهارت پیشین را زایل نموده یا با توکل بر ابقا اقدام کنم؟!


سختش نکنیم. یک آن روایت و حدیث مرا به عمق خودش  برد. خب بچه های تحلیل گرمان که ختم این کارهایند و از آن ها مشرف تر در اینستا چه کسی را داریم؟! این فکر از مرحله خطور عبور نکرده سکانس های تاریخ اسلام جلو چشمانم رژه رفت که بنشین سر جایت عمو جان! مجتهد و روای و حافظش لنگ زدند و به فنا رفتند..سیف الاسلامش هلاک شد!! تو و اقربا که جای خود دارید. سبابه و شستت که افلیج نیستند، دو ضربه بر کیبورد و غور در دخمه مجازی از خیل جهادیات و عبادیاتت نمیکاهد!!!

بسم الله، رفتم ببینم چه خبر است. یکجا فکرم رفت سمت عوامل انحطاط جامعه و برایم سوال شد که کدامش اولویت دارد و آیا اینکه امام صادق علیه السلام فرموده اند علت هلاک بنی اسرائیل آن بود دلیل میشود که جامع العلل باشد؟! پس باید میسنجیدم و سرچ میکردم عوامل مختلف را تا مطمئن شوم که همین یک علت است یا این یکی از علت ها؟؟!


در مرحله بعد باید بررسی میکردم که اگر چندین علت عامل انحطاط جامعه ایی باشند کدامش اولویت و درجه اول را دارد و کدامش در مرتبه دوم و سوم و الی آخر قرار دارد. خواهشمندم که شما هم بدین منوال سرچ کنید و به خرده داده های حقیر نادان التفات ننمایید که شما را در گور اینجانب و بلعکس نمیگذارند. حاصل داده های سرچ شده بسیار و خارج از طاقت نحیف اینستاگرام بود، خلاصه ایی از قلم استاد شهید مرتضی مطهری را ضمیمه این مقدمه نمودم تا قدری برایمان روشن شود چند چندیم:




استاد مطهری در سال 1352 یعنی 42 سال پیش در سخنرانی‌ای در روز عاشورا – که در کتاب پانزده گفتار به چاپ رسیده است - نقش حادثه کربلا را در تحول تاریخ اسلامی مورد تأمل و بررسی قرار می‌دهد. استاد در ریشه‌یابی علل قیام سیدالشهداء(ع) به بیان عوامل انحطاط و سقوط جامعه‌ای می‌پردازد که تنها 50 سال با انقلاب دوران‌ساز و تاریخی رسول اکرم(ص) فاصله دارد. شهید مطهری این عوامل و عناصر را منحصر و مختص به جامعه نوپای سال 61 هجری قمری نمی‌داند، بلکه از آنها به عنوان عواملی کلی یاد می‌کند که بروز و ظهور آنها در هر جامعه‌ای و در هرعصر و زمانی، نشانه اضمحلال و فروپاشی آن جامعه به شمار می‌آید.

نکته حائز اهمیت این است که این عوامل، عوامل درونی و خانگی به حساب می‌آیند و زمانی تأثیر مخرب خود را به جا می‌گذارند که تیغ عوامل خارجی در اسقاط یک نهضت و انقلاب کند شده است و حال دشمن خارجی برای انحراف و استحاله و تغییر هویت آن انقلاب و نهضت به کارآیی و تأثیر عوامل درونی دل می‌بندد و نقشه‌ها و توطئه‌های خود را در این مسیر سمت و سو می‌دهد.

اولین عنصر در این نظریه‌پردازی، عنصر ظلم و بی‌عدالتی است: «یک امت آنگاه قابل بقاست که روابط افراد و گروهها با یکدیگر براساس عدالت و رعایت حقوق واقعی انسانها و گروهها باشد. قانون، قانون عادلانه باشد و عادلانه هم در میان مردم اجرا شود». (پانزده گفتار، ص 312)

عامل دوم از دیدگاه استاد مطهری «فساد اخلاق» و نمونه عینی و شاهد زنده آن «اندلس» اسلامی (اسپانیای فعلی) است که استعمار غرب با نقشه ترویج فساد جنسی در آن سرزمین، جوانان مسلمان را ابتدا در بعد اخلاق و سپس اراده و اندیشه به تباهی کشاند و در نتیجه عنصر مقاومت و ایستادگی در برابر غارتگران جهانی را در میان ملت مسلمان اندلس تضعیف و راه را برای جدا ساختن این عضو زنده و کارآمد از پیکر تمدن اسلامی هموار ساخت. استاد شهید در این باره می‌گوید: «همین که خوب اخلاق مسلمین را فاسد کردند، هجوم آوردند و قتل عامی از مسلمین کردند که گوستاو لوبون فرانسوی می‌گوید چنین فاجعه‌ای دنیا به خودش ندیده است.» (همان، ص 317)

سومین عنصر انحطاط و سقوط جوامع از منظر استاد مطهری «تفرق و تشتت» است. ایشان دسیسه استعماری تجزیه دولت بزرگ عثمانی از طریق تحریک تعصبات نژادی عربها بر ضد ترکها و سپس بلعیده شدن این قطعات جدا شده را نمونه آشکاری از تأثیر تفرقه‌افکنی استعمارگران در میان مسلمانان دانسته و هشدار می‌دهند که ملتهای مسلمان به هوش باشند، فریب دایه‌های دلسوزتر از مادر را نخورند و خود بر آتش تفرقه‌های قومی و مذهبی که دشمنان اسلام برافروخته‌اند نفت حقد و کینه نپاشند: «محققین امروز به این مطلب پی برده‌اند که بسیاری از حوادثی که در دنیای اسلام بعد از جنگهای صلیبی رخ داده، به تحریک همان صلیبی‌ها بوده که وقتی از مواجهه رو در رو مأیوس شدند، با اختلاف ایجاد کردن‌ها و با شعارهای محرک نژادی در پی اهداف خود بودند» (همان، ص 319).

چهارمین و آخرین عاملی که استاد شهید آن را زمینه‌ساز اضمحلال و تباهی جوامع معرفی می‌کنند «ترک امر به معروف و نهی از منکر» است. این عامل،‌همان نظارت و نقد فردی و جمعی است که ضامن عدم تحقق یا تضعیف عوامل سه گانه پیشین می‌باشد. استاد مطهری در باب نقش و کارکرد «امر به معروف و نهی از منکر» می‌گوید: «یک جریانی لازم است بیاید اصلاح کند. اگر اخلاق فاسد شد، امر به معروف و نهی از منکر بشتابد برای اصلاح اخلاق. اگر عدالت و مساوات از بین رفت، امر به معروف و نهی از منکر بشتابد برای اصلاح مفاسدی که از این راه پیدا شده. تفرق و تشتت پیدا شد، باز امر به معروف و نهی از منکر بشتابد و به جای تفرق از نو وحدت را ایجاد کند» (همان، ص 322).



ان شاءالله ادامه دارد...
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۷ ، ۲۰:۲۴
أنارستان

چند لحظه ایی برگشتم به وبلاگ سابق و نظرات قدیمی را خواندم. تبادلات فیلم، بحث ها، صحبت پیرامون جاهایی که رفته بودم..

یک آن با خودم گفتم چه کارهایی که نکرده ام!!!

من کجا بودم و کی وقت کردم این کارها را انجام بدهم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۲۱:۱۸
أنارستان


از خوبی های زندگی اینه که همه عروسی ها میفته هفته ایی که تو پاتو گچ گرفتی :-))

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۷ ، ۱۹:۴۱
أنارستان

مدتی است در فضای مجازی نقدها و نظرات و سیر عملکردی افراد را بررسی میکنم. این فقط محدود به بررسی عالمان و فاضلان نیست و شامل پیج های معمولی و قشر های مختلف مردم میشود البته از پیج های فیک ابا دارم و آنها را وارد در این بررسی نمیدانم.

حاصل این بررسی ها که تنها به فضای مجازی برنمیگردد و محیط واقعی را هم شامل میشود نتایج عجیبی را عیان میکند. نمونه ایی از این بررسی ها نقد ها و نوشته های کسانی است که خود را مسلمان و دلسوز انقلاب میدانند و از میان این دسته از افراد خاصه دست نوشته های منتقدان این قشر را بررسی کرده ام! عجب تو در تویی شد. بگذارید یک مثال بزنم:

جامعه پزشکان کشور را در نظر بگیرید که عده ایی از پزشکانش به عنوان مصلح عملکرد سایر همکاران، موسسات درمانی، انواع بیمه، نرخ های درمان و ...را نقد و بررسی میکنند. به حکم عقل انتظار میرود که این طیف منتقد خود ایرادات افراد مورد نقد را نداشته باشند و یا کمتر از بقیه داشته باشند. فرض کنید دکتری که خودش زیرمیزی میگیرد بیاید و در نقد زیرمیزی گرفتن مطلب بنویسد!! واقفید که چه حالت مضحکی پیش خواهد آمد!



تا اینجایش همه چیز روشن است اما از اینجا به بعدش وارد یک سری پیچیدگی ها میشود که شاید خوانندگان این پیج را به خود مشغول کند و برآمدن از پس تحلیل پیچ و خم های آن قدری از وقتشان را بگیرد. پس اگر حوصله تامل و تفکر ندارید وقت خود را صرف مداقه نفرمایید.





پرده اول: همه مان میدانیم که امر به معروف و نهی از منکر وسعت عظیمی دارد. از شرایط و مراحل گرفته تا احکام و حیطه های آن، حوزه های فردی و اجتماعی و عملکردی و قس علی هذا...از سمت دیگر واقفیم که ظرافت انجام این واجب الهی برای اثر بخشی دقت خاصی طلبیده و احتیاط بسیار میخواهد. بارها اعتراض کرده ایم که فلان نوع برخورد اثر بخشی که ندارد هیچ، دافع و بر هم زننده شاکله فکری افراد خواهد شد. بخصوص در رابطه با افرادی که در ابتدای ورود به وادی مذهب هستند اهمیت بیشتری میدهیم مبادا محاسباتمان به هم خورده و درخت سیب مان میوه گلابی دهد.



پرده دوم: باید و نباید های امر به معروف در بحث تربیت هم صدق میکنید. تربیت، پرورش، یعلمهم الحکمه و یزکیهم، هم بدان طریق اولی قواعد و ظرایفی دارد که عدم اشراف به این قواعد نتایج مصیبت باری در پروسه تربیت انسان به جای میگذارد. تصور کنید کودک دلبند من نادانسته و یا عالم به موضوع دروغی به زبان رانده و آسیبی از این طریق به نقطه ایی وارد میشود. برخورد من با کودک نهی از ارتکاب منکر با شدید ترین لحن ممکن باشد که چرا تلفن پدرت را جواب دادی و مدیر شرکتش را سر کار گذاشتی که پدرت در آستانه اخراج است و این چه گندیست که بالا آورده ایی!؟
تاثیر عتاب من در تغییر منش کودک و جبران آسیب وارده چیست؟




پرده سوم: در مثال پزشکان، تصور کنید که طیف منتقد سالها نقد های محکم و متقن عنوان کنند اما پس از گذشت دوره اثر بخشی نقد و بیان ایرادات هیچ راه مطلوبی برای جایگزینی اشتباهات سیستمی پیشنهاد ندهند. گیاهان هرز را هرس کرده اما بوته ای برای غرس ندارند! دانه ای برای کاشت نیست و زمین بی محصول همانطور لم یزرع باقی میماند.



پرده چهارم: مدت مدیدی است افرادی با عناوین مستعاری چون جریان شناس، عمار انقلاب، منتقد فراجبهه ایی و ... تنگ کرسی قضاوت خود را سخت بسته اند و بیرحمانه به مرکب قضاوت مهمیز میزنند. نمیدانم چه خبر شده که ناگهان این همه دغدغه مند سربرآورده و به بدترین روش ایرادات وارده بر طیف های مذهبی را عریان به نمایش میگذارند. به دور از ادب نوشتار و نافهمیده از ماندگاری کلام و بی توجه به بی در و پیکر بودن فضای رسانه ساخته و نساخته، پخته و نپخته هر آنچه به مغز زبانشان خطور میکند عنوان میکنند و به نمایش عام میگذارند.
مخالف نقدم؟ خیر
مخالف اصلاحم؟ ابدا
 همانگونه که افتراقی بنیادی میان مصنوع و متکلف تا سجع موزون وجود دارد، از دغدغه مندی حقیقی و اکت های ناشیانه غصه انقلاب را خوردن راهیست به فاصله میثم تمار تا ابوموسی.
این جریان شناسان مذهبی اسیر نقد خود شده اند، همانی را برای طیف های مذهبی منع میکنند که خودشان بدان دچارند. انذار میدهند از روش های برخورد طرح های امر به معروف در حالی که روش انذار خودشان ایرادات عمده ی اخلاقی و عملکردی دارد. و این تسلسل اسیر دوریست متکبرانه!




پرده پنجم: امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه ی قاصعه میفرمایند: ((به خدا سوگند، او (شیطان) بر اصل و ریشه شما (آدم) برتری جویی کرد و نسبت به حسب شما طعنه زد و بر نسب شما عیب گرفت، با سپاه سواره خود به شما حمله آورد و با پیاده نظامش راه را بر شما بست. آنها هر جا شما را بیابند صید می‌کنند و انگشتانتان را قطع می‌نمایند (وکارآیی را از شما می‌گیرند) هرگز نمی‌توانید (به آسانی) از چنگ آنهارهایی یابید و نه با تصمیم و اراده، به راحتی آنها را از خود برانید، این در حالی است که در جایگاه پست و دایره تنگ و صحنه مرگ و جولانگاه بلا قرار گرفته اید، بنابراین (ریشه‌ها را بخشکانید و) شراره‌های تعصب و کینه‌های جاهلیت را که در دلهایتان پنهان شده خاموش سازید، زیرا این نخوت و تعصب ناروا که در مسلمان پیدا می‌شود از القائات شیطان و نخوتها و فسادها و وسوسه‌های اوست. تاج تواضع بر سر نهید و خود برتربینی را زیر پا افکنید، حلقه‌های زنجیر تکبّر را از گردن فرو نهید و فروتنی را سنگر میان خود و دشمنتان; یعنی ابلیس و سپاهیانش قرار دهید، زیرا او از هر امتی لشکریان و یاورانی، پیادگان و سوارانی دارد -که با کمک آنها در میان همه اقوام و گروهها نفوذ می‌کند-)).


پرده ششم: چه مقدار از این نقد ها دلسوزانه است؟
چه میزان برای اطفای شهوت قلمرانی؟!
برای اثبات "من میدانم ها" و تعصبات خودبرتر بینی؟
کدامش از سوزش زخم های حسادت و چه تعداد ان از سر کینه ها و حرص نرسیدن هاست؟
و آن نقد حق دلسوزانه کدام است؟

  پرده هفتم: خدا میداند نگارنده این متن خود از این عیوب بری نیست و اول شنونده عبارات هم خود اوست. اما شما به حکم فرهیختگی اندکی در این پیرامون اندیشه کنید ولو به قدر گذرگاه تشکیک.



پرده هشتم: انسان در سیر الی الله با موانع گوناگونی رو به روست. حجاب در حجاب و پرده در پرده. مراتب حجاب ظلمانی و حجاب های نورانی! تا عبور از تمام این مراحل رنج ها و کوفته شدن ها به پتک ابتلا بسیار است.کسی در مرحله شبان است و پاتابه برای ذات حق میطلبد و دیگری موسی علیه السلام کلیم الله! پس هر آنکه نقد میکند و آمر معروف و ناهی منکر خاصه برای کسی است که لنگ لنگان وارد گود شده است باید فوت کوزه گری بداند و اگر تقوا ندارد ولو آگاه به رموز کار، از دایره ناصحان فاصله ایی امن بگیرد و از زمره ناقدان برون شود.


پرده نهم: آنچه خوردیم از خودی بوده و هست اما نه به این معنا که خودی را به ضرب عتاب برانیم. کشمیری ها ریش میگذارند و در صف اول  سجاده نشینان برای مصلحت نظام سینه چاک میکنند و آنکس که به محراب میرود رجایی است. حال رجایی را بکوبیم به حکم حزب اللهی بودن؟ مشکل ما مبهم بودن اصول است یا تلبیس شیاطین؟
آنکه لباس میپوشد و ظاهری به هم میزند نماد عقیده است که با انحراف او عقیده را نقد میکنیم؟! این طیف لاکچری طور لکسوز سوار چادر پوش و بزک نما، نماد اسلام اند یا برای ادامه خوردن نان به نرخ روز المان های ظاهری را به عاریت گرفته اند؟ که در عقب آنها بانوان حزب اللهی که من با جان به این واژه حزب الله معتقدم مورد نقد سفیهانه قرار میدهیم؟ آیا این بدان معنا نیست که در دیده و نظر ما تنها این قشر بعنوان پرچمداران اسلام فرض شده اند که عیوب آنها ما را از ادامه نهضت ناامید میکند. پس از گذشت قرن ها آیا میثم را به گناه ابوموسی نقد میکنیم که خنجر را امروزه روز از رو بسته ایم و بی ملاحظه میتازیم؟
شهید مغنیه ها، نوری ها، ادواردو ها، محمد مشلب ها از کجا آمده اند؟چگونه طیف بندی کنیم میان آن پسرک برند باز با محمد مشلب؟آیا ملاک ما ظاهر و رنگ یا عیار تقواست؟!
ندارند بپوشند میگوییم چرا حزب اللهی شیک نیست و جذبه ندارد. دارند و میپوشند لباس ابوذر به تن کاخ سبز را در دیده می آوریم. و این جدای آن طیفی است که حرف حق به خوردشان نمیرود و سکه روی سکه انباشته اند. و خلط نشود با مسرفین و مطففین و الذین هم عنصلاتهم ساهون، الذین هم یرائون و یمنعون الماعون!

نقد میکنند که کلاس رائفی پور مخصوص سفها و اندیشکده حسن عباسی محل تفنن و الباقی قصه هم به ضمیمه پیوست میشود! مسلمین همه به جهنم رفتند و در آخر علی ماند و حوضش!!
دیرزمانی عنوان میشد از انسانی بترسید که تعداد محدودی کتاب خوانده، اینبار اضافه کنید این بند را و بترسید از انسانی که تنها تعداد محدودی کتاب  نگاشته است. کسی که  شیفت از حیطه ایی به رشته ایی دیگر از سوابق دیرینه اش میباشد و دیگران را منع میکند را چه بنامم؟! که نه میتواند به جهش های خود سوزن نقد بزند و نه در حوزه تربیتی با تغییر شیوه و متد و نئوری های آموزشی آشناست. آنکس که عنوان میکند کشش درک دانش استراتژی را ندارد و لاقیدی اجازه پیگیری چنان مطالبی را بدو نمیدهد چگونه میتواند شاگردان کلاس حسن عباسی را نقد کند. که قطعا" لایق نقد اند و نه از سمت سوار نو سفر خارج از گود.

کدام غیرتمندی به خود اجازه میدهد که نصب عکس شهدا را به دلایل خفیه بخواند ولو اینکه مصادیقی هم باشد. اینکه از کجا درصد و آماری بدست آوردند و نسبت عام دادند بماند. اینکه همان بانویی که پیجش مملو از عکس شهدا بود در حلب به فیض شهادت نائل آمد هم بماند اما مگر این ارثیه دیرینه ی بانوان حزب الله نیست که در رثای شهید اشک بریزند و شعر بسرایند کدام اهل فنی از دقت در احوال بانوان به چنین کشفی واصل گردیده است؟! آیا اینان ادامه راه همان فئه خودمختار که حیات بانوان شهدا را محدود به رهبانیت کرده نیستند؟! آنان که به حکم سلیقه حلال و حرام و مستحب و مکروه را وارونه مینمایانند؟
چگونه است که برای بالابردن جذبه ایمانی حین نماز موسیقی سایت آوینی پخش میکنند و بالای منبر دیگران را منع؟! شنیده بودم که شیخ ما شراب را با ذکر بسم الله بر خود حلال میکرد و دیگری را بدان حد میزد لیکن ندیده بودم! آنکس که یکی از حماسه های زندگی خود را حضور دائمی همسرش در میادین جهادی و راهیان نور میداند و ایدئولوژی "حضور بانوان در موسسات انقلابی موجبات فرح را پدید می اورد: را تئوریزه کرده خارج از خلوت شعار مرگ بر اختلاط میدهد؟!
بلی ما قائل به حفظ حریم فاطمی هستیم اما نه به حکم دومی!
دیر زمانی با حیف و میل بیت المال موسسه و دستگاه بهم زده اند و اکنون دایر کنندگان موسسات را زیر سوال میبرند. شاید من اشتباه میکنم و مراد نقد نفسانیات خود بوده است، الله اعلم.



پرده دهم: فرق است میان دیالمه آن اسوه روشنگری میان برخی از به ظاهر روشنگران فرصت طلب.  آن دیالمه ایی که بانوی مخالف اسلام هم از علمش و عزتی که برای مقام زن قائل است محظوظ میگردد تا آنکس که در ظاهر انقلابی و در باطن به طریق نحله های انحرافی یهود و مسیحیت زن را جنس دوم میخواند. مقتدای ما فرمود جنگ نرم، افسران جوان جنگ نرم باید بدانند که اینبار کشمیری ها در لباس دیالمه ها عمل میکنند. آنکس که فرق کلی و جزئی نمیداند و از جزئیات حکم عام میدهد، آنکس که برای برندگی متن خود مفاهیم و کلیدواژه های انقلابی را به مسلخ میبرد یقینا" عمار نکته دان و دیالمه سخندان نیست. والسلام


۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۷ ، ۱۷:۲۰
أنارستان
اینکه در حوادث، نقد های از سر استرس تان را به خورد مردم میدهید، دغدغه مندی شما را نشان نمیدهد. نافهمیدن موقعیت و شرایط شما را مینمایاند.
حالا هر چقدر هم میخواهید با سوز و گداز بنویسید.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۷
أنارستان