أنارستان

أنارستان
بایگانی

۱۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است


به اندازه ی پیازی که با قرمه سبزی میچسبد، دوستت دارم.



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۳
أنارستان


یک دروغی باید این میان باشد. اینکه ما هر چه بیشتر تلاش میکنیم بیشتر در گناه فرو میرویم و امثال محسن سرشان روی

نیزه میرود...


این وسط یکی راه را اشتباه نشان ما داده یا اساسا" تمام این وقایع دروغی رنگ و لعاب دار است؟؟؟



خیلی ببخشید اما من به همه چیز دارم شک میکنم....به این فضاحت نفس و حقارت اراده....


شاید به جای اینکه در کتب شهدا بنویسند از ابتدای ولادت نور قرآن از چهره اش برمیخواست باید یک نکته اساسی دیگر را مینوشتند....

مثلا" مینوشتند فلانی علیرغم اینکه صبح تا شب سرش بند فلان عیاشخانه بود آخرش از رحمت خدا ناامید نشد و برگشت...خدا هم آغوش باز گشود......



برای مایی که نه نور قرآنی توی پیشانیمان بوده و نه اخلاق درست و حسابی داریم سبک بنویسید....دل ما هم شهادت میخواهد، ناامیدمان نکنید.....


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۰۶
أنارستان



با کوله باری از گناه؟؟؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۱
أنارستان




در سرم جنگجوی غمگینی است
سرنوشتش سقوط در چاه است
شورش بغض های من قطعی ست
به گمانم که جنگ در راه است

جنگ گاهی هجوم خاطره هاست
در زنی که قشنگ می خندد
اشک هایش به حرف می افتند
چشم هایش دهان که می بندد

جنگ گاهی نبودنت اینجاست
مثل طرحی کبود بر لب من...
ماشه ات را سریع تر بچکان!
گم شو از خواب های هرشب من

رفتنت را مرور می‌کردم
به جهنم سلام می‌کردی...
بعد فرمان حمله می‌دادی
عشق را قتل عام می‌کردی

رفتنت اوج جنگ در من بود
خواهش و التماس از دشمن
رفتی و من به چشم خود دیدم
درد هایی قوی تر از مردن....

مرگ هایی شبیه دل تنگی
زخم هایی شبیه یک بن بست...
در سرم جنگجوی غمگینی ست
که زنش را به دست خود کشته ست!


....

این درد ها اگر مرا نکشد، قطعا" دیوانه ام خواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۰۵
أنارستان

با هر مبارکباد، یکدانه اشک مهمان چشمم شد



.

.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۶ ، ۰۱:۱۳
أنارستان



غم مخور ، معشوق اگر امروز و فردا میکند
شیر دوراندیش با آهو مدارا میکند
 
زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست
آب را گرمای تابستان گوارا میکند
 
جز نوازش شیوه ای دیگر نمیداند نسیم
دکمه پیراهنش را غنچه خود وا میکند
 
روی زرد و لرزشت را از که پنهان میکنی ؟
نقطه ضعف برگها را باد پیدا میکند
 
دلبرت هرقدر زیباتر ، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها تا میکند
 
از دل همچون زغالم سرمه میسازم که دوست
در دل آیینه دریابد چه با ما میکند
 
نه تبسم ، نه اشاره ، نه سوالی ، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۴
أنارستان