أنارستان

أنارستان
بایگانی

جریان شناسی جریان شناسان انقلاب!

سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۲۰ ب.ظ

مدتی است در فضای مجازی نقدها و نظرات و سیر عملکردی افراد را بررسی میکنم. این فقط محدود به بررسی عالمان و فاضلان نیست و شامل پیج های معمولی و قشر های مختلف مردم میشود البته از پیج های فیک ابا دارم و آنها را وارد در این بررسی نمیدانم.

حاصل این بررسی ها که تنها به فضای مجازی برنمیگردد و محیط واقعی را هم شامل میشود نتایج عجیبی را عیان میکند. نمونه ایی از این بررسی ها نقد ها و نوشته های کسانی است که خود را مسلمان و دلسوز انقلاب میدانند و از میان این دسته از افراد خاصه دست نوشته های منتقدان این قشر را بررسی کرده ام! عجب تو در تویی شد. بگذارید یک مثال بزنم:

جامعه پزشکان کشور را در نظر بگیرید که عده ایی از پزشکانش به عنوان مصلح عملکرد سایر همکاران، موسسات درمانی، انواع بیمه، نرخ های درمان و ...را نقد و بررسی میکنند. به حکم عقل انتظار میرود که این طیف منتقد خود ایرادات افراد مورد نقد را نداشته باشند و یا کمتر از بقیه داشته باشند. فرض کنید دکتری که خودش زیرمیزی میگیرد بیاید و در نقد زیرمیزی گرفتن مطلب بنویسد!! واقفید که چه حالت مضحکی پیش خواهد آمد!



تا اینجایش همه چیز روشن است اما از اینجا به بعدش وارد یک سری پیچیدگی ها میشود که شاید خوانندگان این پیج را به خود مشغول کند و برآمدن از پس تحلیل پیچ و خم های آن قدری از وقتشان را بگیرد. پس اگر حوصله تامل و تفکر ندارید وقت خود را صرف مداقه نفرمایید.





پرده اول: همه مان میدانیم که امر به معروف و نهی از منکر وسعت عظیمی دارد. از شرایط و مراحل گرفته تا احکام و حیطه های آن، حوزه های فردی و اجتماعی و عملکردی و قس علی هذا...از سمت دیگر واقفیم که ظرافت انجام این واجب الهی برای اثر بخشی دقت خاصی طلبیده و احتیاط بسیار میخواهد. بارها اعتراض کرده ایم که فلان نوع برخورد اثر بخشی که ندارد هیچ، دافع و بر هم زننده شاکله فکری افراد خواهد شد. بخصوص در رابطه با افرادی که در ابتدای ورود به وادی مذهب هستند اهمیت بیشتری میدهیم مبادا محاسباتمان به هم خورده و درخت سیب مان میوه گلابی دهد.



پرده دوم: باید و نباید های امر به معروف در بحث تربیت هم صدق میکنید. تربیت، پرورش، یعلمهم الحکمه و یزکیهم، هم بدان طریق اولی قواعد و ظرایفی دارد که عدم اشراف به این قواعد نتایج مصیبت باری در پروسه تربیت انسان به جای میگذارد. تصور کنید کودک دلبند من نادانسته و یا عالم به موضوع دروغی به زبان رانده و آسیبی از این طریق به نقطه ایی وارد میشود. برخورد من با کودک نهی از ارتکاب منکر با شدید ترین لحن ممکن باشد که چرا تلفن پدرت را جواب دادی و مدیر شرکتش را سر کار گذاشتی که پدرت در آستانه اخراج است و این چه گندیست که بالا آورده ایی!؟
تاثیر عتاب من در تغییر منش کودک و جبران آسیب وارده چیست؟




پرده سوم: در مثال پزشکان، تصور کنید که طیف منتقد سالها نقد های محکم و متقن عنوان کنند اما پس از گذشت دوره اثر بخشی نقد و بیان ایرادات هیچ راه مطلوبی برای جایگزینی اشتباهات سیستمی پیشنهاد ندهند. گیاهان هرز را هرس کرده اما بوته ای برای غرس ندارند! دانه ای برای کاشت نیست و زمین بی محصول همانطور لم یزرع باقی میماند.



پرده چهارم: مدت مدیدی است افرادی با عناوین مستعاری چون جریان شناس، عمار انقلاب، منتقد فراجبهه ایی و ... تنگ کرسی قضاوت خود را سخت بسته اند و بیرحمانه به مرکب قضاوت مهمیز میزنند. نمیدانم چه خبر شده که ناگهان این همه دغدغه مند سربرآورده و به بدترین روش ایرادات وارده بر طیف های مذهبی را عریان به نمایش میگذارند. به دور از ادب نوشتار و نافهمیده از ماندگاری کلام و بی توجه به بی در و پیکر بودن فضای رسانه ساخته و نساخته، پخته و نپخته هر آنچه به مغز زبانشان خطور میکند عنوان میکنند و به نمایش عام میگذارند.
مخالف نقدم؟ خیر
مخالف اصلاحم؟ ابدا
 همانگونه که افتراقی بنیادی میان مصنوع و متکلف تا سجع موزون وجود دارد، از دغدغه مندی حقیقی و اکت های ناشیانه غصه انقلاب را خوردن راهیست به فاصله میثم تمار تا ابوموسی.
این جریان شناسان مذهبی اسیر نقد خود شده اند، همانی را برای طیف های مذهبی منع میکنند که خودشان بدان دچارند. انذار میدهند از روش های برخورد طرح های امر به معروف در حالی که روش انذار خودشان ایرادات عمده ی اخلاقی و عملکردی دارد. و این تسلسل اسیر دوریست متکبرانه!




پرده پنجم: امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه ی قاصعه میفرمایند: ((به خدا سوگند، او (شیطان) بر اصل و ریشه شما (آدم) برتری جویی کرد و نسبت به حسب شما طعنه زد و بر نسب شما عیب گرفت، با سپاه سواره خود به شما حمله آورد و با پیاده نظامش راه را بر شما بست. آنها هر جا شما را بیابند صید می‌کنند و انگشتانتان را قطع می‌نمایند (وکارآیی را از شما می‌گیرند) هرگز نمی‌توانید (به آسانی) از چنگ آنهارهایی یابید و نه با تصمیم و اراده، به راحتی آنها را از خود برانید، این در حالی است که در جایگاه پست و دایره تنگ و صحنه مرگ و جولانگاه بلا قرار گرفته اید، بنابراین (ریشه‌ها را بخشکانید و) شراره‌های تعصب و کینه‌های جاهلیت را که در دلهایتان پنهان شده خاموش سازید، زیرا این نخوت و تعصب ناروا که در مسلمان پیدا می‌شود از القائات شیطان و نخوتها و فسادها و وسوسه‌های اوست. تاج تواضع بر سر نهید و خود برتربینی را زیر پا افکنید، حلقه‌های زنجیر تکبّر را از گردن فرو نهید و فروتنی را سنگر میان خود و دشمنتان; یعنی ابلیس و سپاهیانش قرار دهید، زیرا او از هر امتی لشکریان و یاورانی، پیادگان و سوارانی دارد -که با کمک آنها در میان همه اقوام و گروهها نفوذ می‌کند-)).


پرده ششم: چه مقدار از این نقد ها دلسوزانه است؟
چه میزان برای اطفای شهوت قلمرانی؟!
برای اثبات "من میدانم ها" و تعصبات خودبرتر بینی؟
کدامش از سوزش زخم های حسادت و چه تعداد ان از سر کینه ها و حرص نرسیدن هاست؟
و آن نقد حق دلسوزانه کدام است؟

  پرده هفتم: خدا میداند نگارنده این متن خود از این عیوب بری نیست و اول شنونده عبارات هم خود اوست. اما شما به حکم فرهیختگی اندکی در این پیرامون اندیشه کنید ولو به قدر گذرگاه تشکیک.



پرده هشتم: انسان در سیر الی الله با موانع گوناگونی رو به روست. حجاب در حجاب و پرده در پرده. مراتب حجاب ظلمانی و حجاب های نورانی! تا عبور از تمام این مراحل رنج ها و کوفته شدن ها به پتک ابتلا بسیار است.کسی در مرحله شبان است و پاتابه برای ذات حق میطلبد و دیگری موسی علیه السلام کلیم الله! پس هر آنکه نقد میکند و آمر معروف و ناهی منکر خاصه برای کسی است که لنگ لنگان وارد گود شده است باید فوت کوزه گری بداند و اگر تقوا ندارد ولو آگاه به رموز کار، از دایره ناصحان فاصله ایی امن بگیرد و از زمره ناقدان برون شود.


پرده نهم: آنچه خوردیم از خودی بوده و هست اما نه به این معنا که خودی را به ضرب عتاب برانیم. کشمیری ها ریش میگذارند و در صف اول  سجاده نشینان برای مصلحت نظام سینه چاک میکنند و آنکس که به محراب میرود رجایی است. حال رجایی را بکوبیم به حکم حزب اللهی بودن؟ مشکل ما مبهم بودن اصول است یا تلبیس شیاطین؟
آنکه لباس میپوشد و ظاهری به هم میزند نماد عقیده است که با انحراف او عقیده را نقد میکنیم؟! این طیف لاکچری طور لکسوز سوار چادر پوش و بزک نما، نماد اسلام اند یا برای ادامه خوردن نان به نرخ روز المان های ظاهری را به عاریت گرفته اند؟ که در عقب آنها بانوان حزب اللهی که من با جان به این واژه حزب الله معتقدم مورد نقد سفیهانه قرار میدهیم؟ آیا این بدان معنا نیست که در دیده و نظر ما تنها این قشر بعنوان پرچمداران اسلام فرض شده اند که عیوب آنها ما را از ادامه نهضت ناامید میکند. پس از گذشت قرن ها آیا میثم را به گناه ابوموسی نقد میکنیم که خنجر را امروزه روز از رو بسته ایم و بی ملاحظه میتازیم؟
شهید مغنیه ها، نوری ها، ادواردو ها، محمد مشلب ها از کجا آمده اند؟چگونه طیف بندی کنیم میان آن پسرک برند باز با محمد مشلب؟آیا ملاک ما ظاهر و رنگ یا عیار تقواست؟!
ندارند بپوشند میگوییم چرا حزب اللهی شیک نیست و جذبه ندارد. دارند و میپوشند لباس ابوذر به تن کاخ سبز را در دیده می آوریم. و این جدای آن طیفی است که حرف حق به خوردشان نمیرود و سکه روی سکه انباشته اند. و خلط نشود با مسرفین و مطففین و الذین هم عنصلاتهم ساهون، الذین هم یرائون و یمنعون الماعون!

نقد میکنند که کلاس رائفی پور مخصوص سفها و اندیشکده حسن عباسی محل تفنن و الباقی قصه هم به ضمیمه پیوست میشود! مسلمین همه به جهنم رفتند و در آخر علی ماند و حوضش!!
دیرزمانی عنوان میشد از انسانی بترسید که تعداد محدودی کتاب خوانده، اینبار اضافه کنید این بند را و بترسید از انسانی که تنها تعداد محدودی کتاب  نگاشته است. کسی که  شیفت از حیطه ایی به رشته ایی دیگر از سوابق دیرینه اش میباشد و دیگران را منع میکند را چه بنامم؟! که نه میتواند به جهش های خود سوزن نقد بزند و نه در حوزه تربیتی با تغییر شیوه و متد و نئوری های آموزشی آشناست. آنکس که عنوان میکند کشش درک دانش استراتژی را ندارد و لاقیدی اجازه پیگیری چنان مطالبی را بدو نمیدهد چگونه میتواند شاگردان کلاس حسن عباسی را نقد کند. که قطعا" لایق نقد اند و نه از سمت سوار نو سفر خارج از گود.

کدام غیرتمندی به خود اجازه میدهد که نصب عکس شهدا را به دلایل خفیه بخواند ولو اینکه مصادیقی هم باشد. اینکه از کجا درصد و آماری بدست آوردند و نسبت عام دادند بماند. اینکه همان بانویی که پیجش مملو از عکس شهدا بود در حلب به فیض شهادت نائل آمد هم بماند اما مگر این ارثیه دیرینه ی بانوان حزب الله نیست که در رثای شهید اشک بریزند و شعر بسرایند کدام اهل فنی از دقت در احوال بانوان به چنین کشفی واصل گردیده است؟! آیا اینان ادامه راه همان فئه خودمختار که حیات بانوان شهدا را محدود به رهبانیت کرده نیستند؟! آنان که به حکم سلیقه حلال و حرام و مستحب و مکروه را وارونه مینمایانند؟
چگونه است که برای بالابردن جذبه ایمانی حین نماز موسیقی سایت آوینی پخش میکنند و بالای منبر دیگران را منع؟! شنیده بودم که شیخ ما شراب را با ذکر بسم الله بر خود حلال میکرد و دیگری را بدان حد میزد لیکن ندیده بودم! آنکس که یکی از حماسه های زندگی خود را حضور دائمی همسرش در میادین جهادی و راهیان نور میداند و ایدئولوژی "حضور بانوان در موسسات انقلابی موجبات فرح را پدید می اورد: را تئوریزه کرده خارج از خلوت شعار مرگ بر اختلاط میدهد؟!
بلی ما قائل به حفظ حریم فاطمی هستیم اما نه به حکم دومی!
دیر زمانی با حیف و میل بیت المال موسسه و دستگاه بهم زده اند و اکنون دایر کنندگان موسسات را زیر سوال میبرند. شاید من اشتباه میکنم و مراد نقد نفسانیات خود بوده است، الله اعلم.



پرده دهم: فرق است میان دیالمه آن اسوه روشنگری میان برخی از به ظاهر روشنگران فرصت طلب.  آن دیالمه ایی که بانوی مخالف اسلام هم از علمش و عزتی که برای مقام زن قائل است محظوظ میگردد تا آنکس که در ظاهر انقلابی و در باطن به طریق نحله های انحرافی یهود و مسیحیت زن را جنس دوم میخواند. مقتدای ما فرمود جنگ نرم، افسران جوان جنگ نرم باید بدانند که اینبار کشمیری ها در لباس دیالمه ها عمل میکنند. آنکس که فرق کلی و جزئی نمیداند و از جزئیات حکم عام میدهد، آنکس که برای برندگی متن خود مفاهیم و کلیدواژه های انقلابی را به مسلخ میبرد یقینا" عمار نکته دان و دیالمه سخندان نیست. والسلام


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۱۲
أنارستان

نظرات  (۹)

خداوندگارا!
چه قدررر طولانی

سر فرصت می خونم ان شاﺀالله
پاسخ:
به تلافی اون همه متن کوتاه. شما در این حیطه انچه که لازمه رو میدونی. نیاز به اتلاف وقت نیست. مگر اینکه قصد نقد داشته باشید. :-)
قطعا خوندن مطلب با قلم شما برام لطف زیادی داره
پاسخ:
خدایاااا
۱۳ تیر ۹۷ ، ۲۰:۰۵ پلڪــــ شیشـہ اے
:)
ایول الله به قلمتون خانم دکتر.
دارم میرم که به این درد بمیرم.
چادری هایی که 
هیئتی هایی که
روحانی هایی که
کتاب خوان هایی که
برم ببینم خودم چه کردم.
ممنون از تذکرات خوبت :*
پاسخ:
عزیز من ، نقد من به کسانی است که بی انصافانه حزب الله و حزب اللهی را نقد میکنند.
۱۳ تیر ۹۷ ، ۲۱:۱۱ پلڪــــ شیشـہ اے
:) 
به هر حال با خواندنش یاد یه چیزی افتادم
برای همینم گفتم تذکر بود.

گل به خودی ها بیشتر لج آدم و در میاره. به قول شما تو این فضای مجازی بی در و پیکر
پاسخ:
امیدوارم ناراحتی ایجاد نکرده باشم براتون..
سلام من تازه وارد شدم
ولی این مطلب خیلی طولانیه برا شروع خوندنتون ! :)

البته یه گلنسی زدم
پاسخ:
سلام. تنها مطلب طولانی این اواخره. سایر مطالب کوتاهن
بله ادامه میدم پیگیری مطالبتون رو
پاسخ:
ان شاءالله که موجب اتلاف وقتتان نشود.
نفرمایید!
استفاده میکنیم
۱۶ تیر ۹۷ ، ۰۱:۱۵ پلڪــــ شیشـہ اے
نه اصلا
سلام. خیلی خوب بود به نظرم.
آفرین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">